edgewise bend


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
خم لبه گرد ~ خميدگي ايجاد شده در موج بر مستطيلي به گونه اي که محور طولي در صفحه ي موازي با طرف پهن موج بر قرار مي گيرد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت edgewise bend معنی edgewise bend معنی edgewise bend به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک edgewise bend در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Edison effect , Richardson effect
اثر اديسون ، اثر ريچارد سون ~ گسيل الکترون از اجسام داغ آهنگ گسيل به سرعت با دما افزايش مي يابد . اين ثر در سال 1883 و توسط اديسون هنگامي کشف شدکه او جرياني را بين فيلامان لامپ التهابي و يک الکترود کمکي در داخل لامپ مشاهده کرد.

Edison storage battery , nickel- iron battery
باتري انباره ي اديسون ، باتري نيکل - آهن ~ 1/2V را توليد مي کند . ماده ي فعال صفحات منفي نوعي آلياژيا آهن و ماده ي صفحات مثبت اکسيد نيکل است .

effective acoustic center
موکز آکوستيکي موثر ~ نقطه اي روي بلندگو يا ساير مولدهاي آکوستيکي و يا در نزديکي آنها که به نظر مي رسد امواج صداي کروي در آن نقطه واگرا مي شوند .

effective antenna length
طول موثر آنتن ~ طول الکتريکي آنتن که متمايز از طول فيزيکي است.

effective area
سطح موثر ~ مشخصه اي از آنتن جهتي که برابر است با حاصل ضرب مربع موج در بهره ي توان ( يا بهره ي جهتي ) آنتن در جهت حاص تقسيم بر 4 ميکروفاراد .

effective current
جريان موثر ~ مقدار جريان متناوبي که اثار گرمايي آن مشابه با مقدار متناظر جريان مستقيم است . مقدار موثر جريانهاي متناوب سينوسي 0/707 برابر مقدار اوج آن است .

effective echoing area of target
سطح موثر بازتابندگي هدف ~ سطح هدفي فرضي براي رادار که عمود بر باريکه ي برخوردي است و سيگنالي مشابه با هدف واقعي در محل گيرنده توليد مي کند . براي هواپيما ميانگين اين سطح عموماً بين يک تا ده متر مربع است .

effective height
ارتفاع موثر ~ ارتفاع مرکز تابش آنتن فرستنده نسبت به سطح موثر زمين .

effective isotropically radiated power
توان موثر همسانگرد - تابيده ~ حاصل ضرب توان خالص ( آر اف ) که از يک فرستنده ، تابش مي شود در بهره ي سيستم آنتن در يک جهت خاص از بازتابنده ي همسانگرد ( همه سويه )

effective particle velocity , root - mean square particle velocity
سرعت موثر ذره ، سرعت ( آر ام اس ) ذره ~ ريشه ي ميانگين مربع سرعت لحظه اي ذره در يک نقطه