electronic


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
الکترونيکي ~ اشاره به وسيله ،قطعه، محصول، مدار، يا سيستمي که عملکرد آن به مدارهاي الکترونيکي درون آن بستگي دارد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electronic معنی electronic معنی electronic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electronic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electronically agile radar
رادار فعال الکترونيکي ~ نوعي سيستم رادار با توانايي ايجاد تغييرات سريع در بسامد ، توان خروجي، روش مدوله سازي ، و جهت باريکه ي آن توسط رايانه . رادارهاي فعال زميني ،هوايي و دريايي همگي داراي آنتن آرايه -فازي (antennaphased-array ) هستند .

electronically programmable logic device
قطعه ي منطقي برنامه پذير الکترونيکي [ اي پي ال پي دي] ~ نوعي قطعه ي برنامه پذير ميداني که به جاي پيوندهاي فيوزي از ترانزيستور براي کنترل مسير سيگنال ها در آرايه ي ثابت بلوکهاي منطقي خود استفاده مي کند. براي برنامه نويسي دوباره ي «اي پي دي» بايد تراشه را در عرض نور فرابنفش قرار داد تا بخش ايپرام آن ...

electronically tuned oscillator
نوسانساز تنظيم -الکترونيکي ~ نوسان سازي که بسامد آن با تغيير ولتاژ يا جريان يک الکترود قابل تنظيم است .

electronic calculator
ماشين حساب الکترونيکي ~ ماشين حسابي که با استفاده از يک پردازنده ي مدار مجتمع محاسبات رياضي را انجام و نتايج را روي نمايشگر رقمي نشان مي دهد. در مدلهاي پيشرفته ي ماشين حساب الکترونيکي علاوه بر چهار عمل اصلي ،توابع مختلف رياضي نظير نمايي ،مثلثاتي ، ونيز قابليت اجراي برنامه هاي محدود وجود دارد. در مد ...

electronic chart display information system
سيستم اطلاعاتي نمايش نمودار الکترونيکي [ اي سي دي آي اس] ~ سيستم يکپارچه کننده ي اطلاعات به دست آمده از ماهواره هاي « جي پي اس» و سرعت سنج کشتي ، قطب نماي ژيروسکوپي ، و رادار با استفاده از نمودارهاي الکترونيکي تهيه شده توسط سازمان هيدروگرافيک ملي.

electronic chart system
سيستم نمودار الکترونيکي [ اي سي اس] ~ اطلاعات مربوط به ناوبري که براي نمايش توسط رايانه به صورت رقمي در آمده و در آن ذخيره شده اند. موقعيتهاي نشان داده شده در اين سيستمها معمولاً بر اساس اندازه گيري هاي انجام شده توسط ماهواره هاي تعيين موقعيت جهاني « جي پي اس» است .

electronic circult
مدار الکترونيکي ~ مدار يشامل يک يا چند ديود ، ترانزيستور ، مدارهاي مجتمع و ساير قطعات که کار مشخصي را انجام مي دهد .

electronic clock
ساعت الکترونيکي ~ ساعتي که زمان را به جاي استفاده از قطعات مکانيکي يا موتر الکترونيکي به کمک مدارهاي الکترونيکي با کنترل بلوري استخراج مي کند . نمايشگر آن مي تواند داراي عقربه هاي ساعت ، دقيقه ، و ثانيه شمار يا به صورت رقمي و به شکل چرخش مکانيکي اعداد ، با يک نمايشگر الکترونيکي رقمي با استفاده از ( ...

electronic commutator
جابه جا کننده الکترونيکي ، کموتاتور الکترونيکينوعي مدار لامپي يا ترانزيستوري که بدون ايجاد سايش و نويز مي تواند اتصالات بين يک يا چند مدار را به سرعت قطع و وصل کند . نمونه ي آن لامپ باريکه - شعاعي است که در آن ميدان مغناطيسي چرخان منجر به رويش باريکه از يک آند به آند ديگر و توليد عمل قطع و وصل مورد ...

electronic composition
حروفچيني الکترونيکي ~ نوعي حروفچيني که در آن نويه ها توسط باريکه هاي ليزري يا الکتروني با سرعتهاي بالاي 6000 کلمه در دقيقه توليد ميشوند.