electrostatic field


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ميدان الکترواستاتيکي ~ ناحيه ي اطراف يک جسم باردار که روي جسم ديگر بار القا مي کند و نيرويي به آن وراد مي ند ، گراديان ولتاژ بين دو نقطه با پتانسيلهاي مختلف .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت electrostatic field معنی electrostatic field معنی electrostatic field به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک electrostatic field در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
electrostatic fieldmeter
ميدن سنج الکتروستاتيکي ~ ابزاري که با استفاده از حسگر يا ميله ي بي تماي ، ميدان الکتروستاتيکي توليد شده توسط جسم باردار را اندازه مي گيرد . شدت ميدان الکتروستاتيکي يا ولتاژ الکتروستاتيکي در فاصله ي معيني از جسم باردار سنجيده مي شود .

electrostatic focusing
کانونش الکتروستاتيکي ~ کانون کردن باريکه ي الکتروني به وسيله ي ميدان الکتريکي ، نظير تفنگ الکتروني لامپ پرتو - کاتدي .

electrostatic generator
مولد الکترو ستاتيکي ~ نوعي مولد ولتاژ - بالا که به وسيله اصطکاک يا القا ، بارهاي الکتريکي را توليد مي کند و سپس به روش مکانيکي آنها را به يک الکترود عايق انتقال مي دهد. ولتاژ جمع شده به اين روش تا 9 مگاولت هم مي رسد . نمونه هاي آن عبارت اند از مولد وان در گراف و ماشين ويمزهورست .

electrostatic gyroscope
ژيروسکوپ الکتروستاتيکي ~ نوعي ژيروسکوپ با محفظه ي سراميکي که در محيط خلأ آن يک گلوله ي بريليمي کوچک به صورت الکتروستاتيکي بين آرايه اي از شش الکترود آويزان است . لا استفاده از ميدان مغناطيسي چرخاني که توسط پيچکهاي بيروني توليد مي شود ، گلوله با سرعت 30000 دور در دقيقه به چرخش در مي آيد که بعد از آن ...

electrostatic headphone
هدفون الکتروستاتيکي ~ هدفوني که ديافراگم متحرک آن پوسته ي بسيار نازکي با پوشش رساناست . ديافراگم بين دو صفحه ي فلزي و عبور دهنده ي امواج آکوستيک قرار مي گيرد که با تغيير ولتاژ «دي سي» بين صفحات توسط سيگنال شنيداري ، مرتب جذب و دفع مي شود و صدا توليد مي کند.

electrostatic induction
القاي الکتروستاتيکي ~ القاي بار الکتريکي در يک جسم از طريق آوردن آن به نزديکي يک جسم باردار ديگر.

electrostatic instrument
ابزار الکتروستايتکي ~ سنجه اي که بر اساس نيروهاي دافعه و جاذبه بين اجسام باردار کار مي کند.

electrostatic lens
عدسي الکتروستاتيکي ~ نوعي عدسي که از يک استوانه ي فلزي هم محور و تعدادي ديافراگم سوراخدار تشکيل شده است که با اعمال پتانسيلهاي مناسب مي تواند باريکه ي الکتروني را در جهت محور عدسي به روش الکتروستاتيکي کانوني کند.

electrostatic loudspeaker; capacitor loudspeaker
بلندگوي الکتروستاتيکي ؛ بلندگوي خازني ~ بلندگويي که در آن نيروهاي مکانيکي توسط ميدانهاي الکتروستاتيکي توليد مي شوند. در يک نوع از آن ، ميدانها بين ديافراگم فلزي نازک و صفحه ي فلزي صلب توليد مي شوند.

electrostatic painting
نقاشي الکتروستاتيکي ~ فرايند رنگ آميزي بر اساس ويژگي جذب ذرات توسط بارهاي ساکن . با اعمال ولتاژ « دي سي» حدود 100 کلو وات به شبکه سيمي که رنگ از طريق آن افشانده مي شود ، همه ي ذرات رنگ باردار مي شوند . اجسام فلزي مورد نظر به سر ديگر مدار ولتاز- بالا متصل مي شوند و در نتيجه ذرات رنگ را با حداقل ضايع ...