elliptically polarized wave


اصطلاح
برق و الکترونیک
27 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
موج قطبش - بيضوي ~ موج الکترومغناطيسي که جهت انتشار آن در بسامدهاي خاص به صورت بيضي است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت elliptically polarized wave معنی elliptically polarized wave معنی elliptically polarized wave به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک elliptically polarized wave در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
elliptical polarization
قطبش بيضوي ~ نوعي قطبش که در آن اندازه ي بردار موج همزمان با چرخش حول يک نقطه به صورت شعاع بيضي تغيير مي کند.

elliptical waveguide
موجبر بيضوي ~ نوعي موجبر انعطاف پذير با سطح مقطع بيضوي که مي تواند جانشين موجبر مستطيلي شود.

elliptic-function filter
پالايه ي تابع - بيضوي ~ نوع پالايه ي ريزموج چند طبقه با استفاده از عناصر سلف و خازن که داراي گزينندگي دقيق ، اتلاف جايگذاري کم ، و اعوجاج تأخيري پايين است . اين پالايه در تقويت کننده هاي « آي اف» گيرنده هاي مخابراتي ماهواره اي نصب مي شود که در آنها به کمک شبکه هاي « تي » پل شده برابر سازي در پهناي ...

elongation
کشيدگي ~ گسترش پوش يک سيگنال به دليل تأخير ورود اجزاي آن در مسيرهاي مخلتلف.

E-mail
پست الکترونيکي؛ اي- ميل ~ مبادله ي پيامهاي تايپ شده بين دو رايانه ، بخشي از خدمات موجود روي اينترنت .

embedded computer
رايانه کار گذاشته ~ تخته مداري حاوي مدارهاي رايانه اي که در داخل دستگاه هاي يا ابزارهاي الکترونيکي قرار مي گيرد و عمليات پردازشي و محسباتي نظير اندازه گيري ، آزمايش ، تشخيص و يا کنترل را براي آن انجام مي دهد.

embedding
لانه گيري ~ فرايند قالب گيري يک قطعه يا مجموعه به کمک پلاستيک عايق به گونه اي که تنها سرها يا پايانه هاي آن دردسترس باشد.

emergency alert system
سيستم آماده باش اضطراري ~ جانشين سيتم پخش اضطراري emergency broadcast system ، توافقنامه اي بين پخش کنندگان برنامه هاي راديويي تجاري امريکا براي ارسال اطلاعات اضطراري همگاني در مواقع جنگ يا بلاياي طبيعي . اين توافقنامه لازم مي دارد که در تمام گيرنده هاي راديو ، برقي يا باتري ، مدارهاي مجتمع خاصي نص ...

emergency broadcast system
سيستم پخش اضطراري ~ سيستمي از ايستگاههاي پخش و تجهيزات مرتبط با آنها که با تأييد کميسيون ارتباطات فدرال مي توانند در مواقع بروز جنگ وبلاياي طبيعي و ساير وضعيتهاي اضطراري به شکل کنترل شده اي عمل کنند.

emergency position indicating radio nbeacon
علامت زدن راديويي وضعيت اضطراري [ اپيرب] ~ فرستنده ي دريايي کوچکي که از باتري تغذيه مي شود و سيگنالهاي اضطراري را براي گروههاي نجات پخش ميکند. گستره ي کار آن بيشتر از فرستنده - گيرنده هاي « وي اچ اف» ساحلي است و فقط مي تواند پيامهاي راديويي اضطراري ارسال کند. اسن دستگاه در صورتي شروع به کار مي کند ...