enabling pulse

enameled wire

سيم لعاب دار ~ سيمي که بالايه عايقي از لعاب پخته پوشانده شده است .

encapsulation

بسته بندي ،کپسول کردن ~ قرار دادن پوشش محافظ براي يک قطعه يا مجموعه از طريق فرو بردن آن در مذاب پلاستيک عايق يا ماده عايق ديگري که پس از سرد شدن ،محکم و سخت شود. برخي از مواد کپسول کننده ،عبارت اند از سيليکون RTV ،اپوکسي و اکسيد سيليسيم (شيشه ) .

encipher; encode ; encrypt

رمزي کردن ~ تبديل متن معمولي به شکلي نامفهوم توسط سيستم رمز کننده .

enciphered facsimile communication

مخابرات نمابري رمزي ~ مخلوط کردن خروجي نمابر با پالسهاي کليدي که توسط يک مولد کليد توليد مي شود به منظور افزايش ايمني ارتباط . در محل گيرنده، کليدهاي مشابه از خروجي کم شده تا متن قابل فهم بازيابي مي شود.

enclosure

محفظه ~ محفظه يا بدنه اي براي بلندگوها و ساير تجهيزات الکترونيکي .

encode

رمز گذاري ~ 1. بيان اطلاعات معين با رمز. 2. آماده کردن برنامه به زبان ماشين در يک رايانه خاص. 3. encipher.

encoder

رمز گذار ~ 1. وسيله اي الکترومکانيکي که چرخش محور را به پالسهاي قابل شمارش در خروجي تبديل مي کند تا از روي آن زاويه محور يا تعداد دور آن تعيين شود. مهم ترين نوع آن رمزگذارنوري زاويه-محور است که از تعدادي لامپ نورگسيل و آشکار ساز نوري و صفحه اي از نقاط روشن و تاريک که روي محور نصب مي شود، تشکيل شده ...

encryption

رمز بندي ~ به رمز در آوردن سيگنال هاي ديداري،شنيداري ، يا داده ها با استفاده از مدارهاي رمزگذار مخصوص و به منظور جلوگيري از دريافت غير مجاز آنها .رمزگشايي با معکوس کردن روند رمزگذاري انجام مي گيرد.

encryption key

کليد رمزبندي ~ رشته اي از اعداد که قبل از تبديل داده ها توسط الگو ريتم رمز بندي بايد وارد آن شوند. به همين ترتيب کليد رمز زدايي (decryption key)داده ها را به شکل اوليه خود برمي گرداند .

end-around carry

رقم نقلي چرخشي ~ سيگنال نقلي در رايانه که پس از توليد در محل رقم با ارزش ترين ، مستقيماً به محل رقم کم ارزش ترين فرستاده مي شود.