ammonium-dihydrogen phosphate crystal

amorphous film

پوسه ي بي شکل پوسهي فلزي با نظم مغناطيسي که روي پولک نيمرسانا يا ساير مواد نشانده مي شود .

amorphous silicon

سيلسيم بي شکل شکل غير بلوري سيلسيم که براي ساخت ترانزيستو هاي موجود در نمايشگرهاي فعال تخت با سطح بزگ به کار مي رود . ويژگي هاي نازلتري نسبت به سيلسيم بلوري دارد اما به راحتي مي توان آن را روي بستر شيشه اي نشاند.

amorphous silicon cell

پيل سيلسيمي بي شکل پيل فوتو ولتايي ساخته شده از سيلسيم بي شکل به همراه اتم هاي هيدروژن که با ساختار اتمي نامنظم به روي بستر نشانده شده است .

ampacity

آمپرپذيري ظرفيت حمل جريان بر حسب آمپر . به عنوان معيار براي کابلهاي قدرت استفاده مي شود .

amperage

جريان آمپري مقدار جريان بر حسب آمپر .

ampere

آمپر 1. واحد عملي جريان الکتريکي . يک آمپر جريان معادل با عبور ~ الکترون از نقطه اي در ظرف يک ثانيه است که به صورت 1 سي / اس و يا نتيجه ي اعمال ولتاژ يک ولت به دو سر مقاومت يک اهمي نيز بيان مي شود . 2. ( سيستم اس آي) : جريان ثابتي که اگر از دو رساناي مستقيم موازي به طول بي نهايت و سطح مقطع ناچيز و ...

ampere-hour

آمپر - ساعت واحد مقدار الکتريسيته . از حاصلضرب جريان بر حسب آمپر در زمان عبور بر حسب ساعت به دست مي آيد . نشانه ي مقدار انرژي است که يک باتري ثانويه تا قبل از نياز به پر شدن مجدد و با يک باتري اوليه تا قبل از تعويض شدن مي تواند تحويل دهد.

ampere-hour efficiency

بازدهي آمپر-ساعت بازدهي يک باتري ، برابر با نسبت آمپر - ساعت خروجي به آمپر - ساعت ورودي لازم براي پر شدن مجدد.

ampere-hour meter

آمپر-ساعت سنج وسيله اي که جريان کشيده در واحد زمان را بر حسب آمپر- ساعت اندازه مي گيرد .

ampere per meter

آمپر برمتر واحد شدت مسدان مغناطيسي در سيستم اس آي