ephemeris time


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان نجومي ~ استاندارد بنيادي زمان برحسب چرخش زمين به دور خورشيد .ثانيه نجومي برابر با 1 بر روي 31556925/9747 سال خورشيدي است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ephemeris time معنی ephemeris time معنی ephemeris time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ephemeris time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
epitaxial diffused-junction transistor
ترانزيستور پيوند- نفوذي رونشستي ~ نوعي ترانزيستور پيوندي که از رشد لايه نازک نيمرسانا با خلوص بالا بر روي نيمرسانايي از همان نوع ولي با ناخالصي شديد به دست مي آيد .

epitaxial diffused-mesa transistor
ترانزيستور مزا- نفوذي ~ نوعي ترانزيستور مزا نفوذي که در آن يک لايه رونشستي با مقاومت ويژه بالا روي بستر نشانده شده و به عنوان کلکتور عمل مي کند.

expanded sweep
رويش بسط يافته ~ نوعي رويش پرتو - کاتدي که در آن سرعت باريکه ي الکتروني در فاصله مشخصي از زمان رويش ، افزايش داده مي شود .

expander
بسط دهنده ~ بخشي از مدار فشرده - بازکننده ( compondor ) ~ که در سر گيرنده ي مدار استفاده مي شود و سيگنال فشرده شده را به شکل اوليه ي خود بر مي گرداند .

expert systems
سيستمهاي خبره ~ برنامه رايانه اي که بر اساس جمع آوري شده از تجارب عملي خبرگان و متخصصين حوزه ها و رشته هاي خاص نوشته شده اند. به عنوان برنامه هاي تشخيص پزشکي ،برنامه هاي پيش بيني هوا و برنامه وقوع زلزله يا آتشفشاني نام برد . تمام اين برنامه ها بر اساس تجارب شخصي ،داده هاي تجربي ،نتايج ابزارهاي آزما ...

exploring coil; magnetic test coil; search coil
پيچک جستجو ~ پيچک کوچکي که براي اندازه گيري ميدان مغناطيسي يا آشکار سازي تغييرات ميدان مغناطيسي توسط اجسام مخفي به کار مي رود. پيچک مستقيماً يا از طريق يک تقويت کننده به ابزار نشان دهنده متصل مي شود .

exponential absorption
جذب نمايي ~ حذف ذرات يا فوتونها يک باريکه با آهنگ نمايي در هنگام عبور آن از ماده .

exponential amplifier
تقويت نمايي ~ تقويت کننده اي که سيگنال خروجي آن متناسب با تابع نمايي سيگنال ورودي است .

exponential antenna
آنتن نمايي ~ نوعي آنتن گيرنده ي تلويزيوني که از تعدادي عنصر فعال موازي با هم تشکيل شده است . طول عناصر طوري تنظيم مي شود که در سرهاي آنها دو خم لگاريتمي طبيعي تشکيل شود.اين آنتن بهره ي بالايي در باندهاي تلويزيوني « وي اچ اف» و « يو اچ اف» دارد .

exponential decay
افت نمايي ~ افت تابش ،بار،شدت سيگنال،يا کميتهاي ديگر با آهنگ نمايي.