facsimile machine


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
دستگاه نمابر ~ دستگاه شخصي يا راداري پيشرفته اي که عمليات پويش فکس،ارسال و دريافت ،و چاپرا يک جا انجام مي دهد. در روش متداول پويش ،نسخه ي موضوع (subject copy) به داخل دستگاه فرستاده مي شود و از مقابل طلبه اي که با سرعت زاويه اي ثابت مي چرخد ،عبور داده مي شود. يک چرخ اپتيکي به همراه فوتوسل روي تسمه اي عرضي نصب شده است که به اندازه ي ارتفاع خط مستقيم در هر گام جلو مي رود. فوتوسل جرياني از دانه هاي تصويري (پيکسل9 را در پي پويش توليد مي کند. خروجي فوتوسل يا فوتوسلها پس از تبديل توسط مودم از طريق خطوط تلفني به دستگاه مشابه فکس ارسال مي شود .دستگاه گيرنده فکس ازلاعات را دوباره به سيگنال قابل چاپ روي کاغذ گرمايي يا ساده تبديل مي کند. معمولاً براي دستگاههاي فکس شماره ي تلفن اختصاصي در نظر گرفته مي شود به گونه اي که بدون تداخل با مکالمات تلفني مي توانند به صورت شبانه روزي کار کنند. از برخي دستگاههاي فکس به عنوان پويشگر استفاده مي شود تا متون يا تصاوير گرافيکي را به شکل رقمي در آورند و براي پردازش يا ذخيره به رايانه ارسال کنند.برخي ديگر نيز به عنوان ماشينهاي کپي اداري ~ به کار مي روند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت facsimile machine معنی facsimile machine معنی facsimile machine به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک facsimile machine در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
facsimile signal
سيگنال نمابر ~ سيگنال تصويري که در هنگام پويش نسخه ي موضوع توسط دستگاه نمابر توليد مي شود .

facsimile transmission
ارسال نمابر ~ ارسال داده هاي رقمي توليد شده در هنگام پويش موضوع ،که مي تواند شامل عکس و تصوير نيز باشد،براي باز توليد در محل گيرنده .

fade
محو کردن ~ تغيير تدريجي شدت سيگنال .

fade out
محو تدريجي ~ افت تدريجي و موقتي سيگنال دريافت شده ي راديويي يا تلويزيوني بر اثر فوتونهاي مغناطيسي ،اختلاف جوي،يا ساير شرايط ايجاد شده در طول مسير انتقال .خاموشي (blackout ) نوعي محو تدريجي به مدت چندين ساعت يا بيشتر در يک بسامد مشخص است .

fader
محو کننده ~ نوعي کنترل براي گذر تدريجي از يک ميکروفون به کانال شنيداري ،يا دوربين تلويزيوني به ديگري . در هر بار تغيير ،سطح سيگنال اساساً ثابت مي ماند زيرا بخشي از محو کننده سطح سيگنال را در کانال خود افزايش مي دهد در حالي که بخش ديگر سيگنال را به مقدار متناظر کاهش مي دهد.

fading
محو شدگي ~ تغيير تدريجي شدت ميدان يک سيگنال راديويي در اثر تغيير و تحول در محيط انتقال .

fading margin
حاشيه ي محو شدگي ~ محدوده ي مجاز تضعيف که در طراحي سيستمهاي راديويي در نظر گرفته مي شود به گونه اي که عليرغم وجود محو شدگي نسبت سيگنال به نويز در حداقل مشخصي حفظ شود.

fahnestock clip
گيره ي فان استوک ~ نوعي گيره ي فنري براي ايجاد اتصالات موقت الکتريکي .

Fahreheit
فارنهايت[F] ~ نوعي مقياس اندازه گيري دما که در آن نقطه ي انجماد 32 درجه و نقطه ي جوش آب 212 درجه در فشار عادي جو است . صفر مطلق نيز در 459/6 درجه F - روي مي دهد . براي تبديل درجه ي فارنهايت به درجه سلسيوس ابتدا عدد 32 را از آن کم مي کنند و سپس نتيجه در 5 تقسيم بر 9 ضرب مي شود .مقياسهاي فارنهايت و س ...

fail-safe control
کنترل ايمن از خرابي ~ نوعي کنترل که طراحي ان طوري است که خرابي مدار آن در هيچ شرايطي نمي تواند وضعيت خطرناکي ايجاد کند.