epitaxial junction


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پيوند رونشستي ~ لايه رونشستي ناخالص که روي بستر رونشستي از نوع مخالف رشد داده مي شود و يک پيوند PN مي سازد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت epitaxial junction معنی epitaxial junction معنی epitaxial junction به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک epitaxial junction در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
epitaxial layer
لايه رونشستي ~ لايه نيمرساناي نازکي که با حفظ جهت بلوري بستر روي آن رشد داده ~ مي شود . فرايند نمونه آن ،متراکم کردن اتمهاي سيلسيم روي بستر سيليسيمي در دماي 1200 درجه است ؛در اين دما اتمها متحرک هستند و مي توانند جهت شبکه بلوري بستر را بگيرند.

epitaxy
رونشاني ~ رشد کنترل شده شده ي لايه تک-بلور.موسوم به لايه اپي epilayer ، روي بستر تک-بلور.در رونشاني همگون homoepitaxy (لايه سيليسيم روي بستر سيليسيم ) لايه اپي ساختار بلوري بستر يا همان جهت شبکه بلوري بستر را تکرار مي کند . در رونشاني ناهمگون( heteroepitaxy ) ( سيليسيم روي ياقوت ) لايه هاي نشانده ش ...

epoxy
اپوکسي ~ نوعي رزني پلاستيکي با استحکام چسبندگي زياد ،انقباض کم و ويژگيهاي عايقي عالي که به عنوان چسب و کپسول کننده قطعات و مدارها به کار مي رود .

epoxy glass; glass-fiber epoxy
اپوکسي گلاس ~ نوعي پلاستيک محکم و مناسب براي کار در دماهاي بالا به عنوان مخلوطي از تارهاي شيشه اي و اپوکسي داراي ضريب انبساط گرمايي کم و رطوبت پذيري پايين است . به عنوان ماده ي اصلي در تخته مدارها و کارت هاي صنعتي و نظامي استفاده مي شود و بستري مناسب براي مدارهاي ريز موج خط-نواري،مدولهاي حافظه کشوي ...

equal-energy source
منبع هم ،انرژي ~ منبع نوري که آهنگ زماني گسيل انرژي آن در واحد طول موج در سراسر طيف مرئي ثابت است .

equal-energy white
سفيد هم-انرژي ~ نور توليد شده توسط منبعي که انرژي يکساني را در تمام طول موجهاي مرئي تابش مي کند.

equalization
برابر سازي ~ مجموعه ي روشهاي تميز دهنده ي بسامدي که در هنگنام ارسال ، و ضبط ، تقويت ، يا پردازش سيگنالها به منظور ايجاد پاسخ بسامدي مطلوب به کار گرفته مي شوند .

equalization curve
منجني برابر سازي ~ منحني اي که پاسخ بسامدي موردنياز در يک سيستم صداي وفاداري - بالا( هاي في ) را به منظور جبران اثر بيش تقوزت اعمال شده در استوديوي پخش نشان مي دهد .

equalizer
برابر ساز ~ شبکه اي الکتريکي که تغييرات تاثير فاز يا بهره آن با بسامد اثر مشخصه نامطولب دامنه وفاز خط انتقال را جبران مي کند .

equalizing pulse
پالس برابر سازي ~ پالسي که بلا فاصله قبل و بعد از پالس همزماني افقي در سيگنال تلويزيوني قرار مي گيرد و اثر پالسهاي بسامد خط را بر روي هم - باقي خطوط تصوير به حد اقل مي رساند . بسامد پالسهاي برابر سازي دو برابر بسامد خط است و باعث مي شود هر انحراف عمودي درست در لحظه مناسب انجام گيرد .