farad


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فاراد [ اف] ~ واحد ظرفيت در سيستم « اس آي». اگر تغيير ولتاژ 1 وات بر ثانيه بود در دو سر يک خازن ، جريان 1 آمپر را توليد کند ظرفيت آن 1 اف خواهد بود. در عمل ، فاراد واحد بسيار بزرگي است و عموماً به جاي آن از دوواحد کوچکتر استفاده مي شود: ميکروفاراد برابر با يک ميليونيم فاراد و پيکوفاراد مساوي با يک ميليونيم ميکروفاراد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت farad معنی farad معنی farad به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک farad در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
faraday
فاراده ~ واحد مقدار الکتريسيته برابر با 96500 سي.

Faraday dark space
فضاي تاريک فاراده ~ منطقه ي نسبتاً تاريکي در لامپ تخليه تابان سرد- کاتد که تابش منفي را از ستون مثبت جدا مي کند.

Faraday effect
اثر فاراده ~ هنگامي که نور با قطبش صفحه اي از مواد شفاف خاصي در جهت موازي با خطوط ميدان مغناطيسي قوي عبور کند، صفحه ي قطبش به ميزان معيني مي چرخد . عمل چرخشگر فريتي در موجبرها نيز از همين قانون پيروي مي کند.

Faraday rotation
چرخش فاراده ~ چرخش قطبيدگي يک سيگنال در اثر عبور آن از لايه هاي يونيده اي و اف در سطوح بالايي جو.

Faraday rotation isolator
جداساز چرخش فاراده ~ نوعي جداساز در موجبرهاي دايره اي که امواج را فقط در يک جهت عبور مي دهد. با قرار دادن ميله ي فريتي بين پره هاي مقاومتي صفحه ي قطبش امواج به ميزان 45 درجه مي چرخد . با استفاده از گذارهاي مناسب مستطيلي - به دايره اي مي توان جداساز را براي موجبرهاي مستطيلي نيز به کار برد.

Faraday rotator phase shifter
انتقال دهنده ي فاز چرخشگر فاراده ~ نوعي انتقال دهنده ي فاز قفلي و دو جانبه که از يک چرخشگر فاراده و صفحات ربع - موجي غير دو جانبه در هر سر تشکيل مي شود يک موجبر فريتي نيز در آن به کار رفته است . به دور موجبر پيچک محوري پيچيده مي شود که ميدان مغناطيسي آن در خارج از ديواره هاي موجبر توسط يونهاي فرومغ ...

Faraday shield
حفاظ فاراده ~ 1. نوعي حفاظ التروستاتيکي که به منظور کاهش آثار تزويج خازني و نويز ، بين سيم پيچهاي اوليه و ثانويه ي يک ترانسفورمر قرار داده مي شود. 2. نوعي حفاظ الکتروستاتيکي که از توري سيم فلزي ساخته مي شود.3. کيسه ي پلاستيکي با پوشش فلزي در هر دو طرف که قطعات حساس را از آثار مخرب تخليه ي الکتروستا ...

Faraday's law; electromagnetic induction
قانون فاراده ؛ قانون القاي الکترومغناطيسي ~ ولتاژ القا شده در يک مدار متناسب با آهنگ تغيير شار مغناطيسي آن است.

faradic current
جريان فارادي ~ نوعي جريان متناوب و غير متقارن مشابه با جريان سيم پيچ ثانويه ي پيچک القايي.

far-end crosstalk
همشنوايي وسيع ~ نوعي همشنوايي که جهت حرکت آن در مدار دچار اختلال با سيگنالهاي اصلي يکي است . در صورت بروز آن ايستگاههاي تکرار کننده تلفني ؛ سيگنال خروجي يک تکرار کننده به روي خط خروجي تکرار کننده ي ديگر نيز مي رود.