ferristor


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
فرُيستور ~ نوعي واکنشگر قابل اشباع کوچک با دو سيم پيچ که در بسامدهاي بالا کار مي کند و قابليت اتصال به نوسانساز ، شمارنده ي حلقوي ، بس ارتعاشگر آزاد گرد يا مميز جريان را دارد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ferristor معنی ferristor معنی ferristor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ferristor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ferrite; ferrospinel
فرُيت ~ ماده ي مغناطيسي به صورت پودر فشرده با مقاومت ويژه ي بالا که عمدتاً از ترکيب اکسيد فرُيک با يک يا چند فلز ديگر ساخته مي شود . مقاومت بالا سبب کاهش قابل توجه اتلاف جريان ادي در بسامدهاي بالا مي شود . برخي از ترکيبهاي فرُيتي عبارت اند از فرُيت نيکل ، فرُيت کبالت - نيکل ، فرُيت منيزيم - منگنز ، ...

ferrite bead
مهره ي فرُيتي ~ مهره اي از پودر فرُيت که در بسامدهاي بالا روي سيمهاي رابط قرار داده مي شود تا با ايجاد القا کنايي نوسانهاي پارازيتي را حذف کند.

ferrite circulator
سيرکولاتور فرُيتي ؛ دورزن فرُيتي ~ ترکيبي از دو ترادسنده ي دو- مدي و يک چرخشگر فرُيتي 45 درجه که انرژي ريزموج در موجبر مستطيلي را کنترل و قطع و وصل مي کنند.

ferrite core memory
حافظه ي هسته- فرُيتي ~ نوعي حافظه ي مغناطيسي که در آن سيمهاي خواندن و نوشتن در ماتريسي از هسته هاي چنبره اي ريز از جنس فرُيت با حلقه ي پسماند مربعي به نخ کشيده شده اند . قطر هسته هاي اين نوع حافظه گاهي فقط 0/5 ميليمتر است. در حال حاضر استفاده از اين حافظه ها منسوخ شده است .

ferrite isolator
جداسازي فرُيتي ~ نوعي جداساز که انرژي موجبر را در يک جهت عبور مي دهد و در جهت مخالف امکان جذب آن را فراهم مي کند. در اين جداساز ، يک ميله ي فرُيتي واقع در روي محور مرکزي قطعه کوچکي از موجبر دايره اي ، بين بخشهاي انتهايي دو موجبر مستطيلي که زاويه ي 45 با هم دارند ، قرار مي گيرد . سيگنال داراي جهت مط ...

ferrite limiter
محدود ساز فرُيتي ~ نوعي محدود ساز ريزموج کم توان و غير فعال که در صورت کار در گستره ي خطي خود داراي کمترين اعوجاج فاز و اتلاف جايگذاري کمتر از 1 دسيبل است . سيگنال ورودي به نمونه ي تک بلور نارسنگ ايتريم - آهن يا فرُيت ليتيم ، که توسط ميدان مغناطيسي به حالت تشديد باياس شده اند ، تزويج مي شود . از اي ...

forrite phase- differntial circulator
سيرکولاتور فاز- تفاضلي فرُيتي ~ ترکيبي از دو سويه کننده ي ريزموج و جداساز بار که به عنوان وسيله ي قطع و وصل بين منتگرون رادار پرتوان ، گيرنده ي رادار ، و آنتن رادار عمل مي کند. در آن يک پيوند تي ، يک بخش فرُيت ، ويک تزويجگر هيبريد شيار - کوتاه به همراه تطبيقگر دوگانه که بار تطبيق شده و آنتن را به ه ...

ferrite phase shifter
انتقال دهنده ي فاز فرُيتي ~ جزئي از رادار ريزموج که فاز سيگنال گذرنده از خود را تغيير مي دهد. ماتريسي از انتقال دهنده هاي فاز به صورت الکترونيکي باريکه ي رادار آرايه - فازي را پويش مي کنند. انتقال دهنده هاي فاز فرُيتي که در يک موجبر محصور شده اند ازجمله ي متداولترين انواع آن هستند . ريز نوارهاي دار ...

ferrite- rod antenna; ferrod; loopstick antenna
آنتن ميله - فرُيتي ~ آنتني در گيرنده هاي راديو شامل يک ميله فرُيت که به دور آن پيچک پيچيده شده است. اين پيچک عموماً به عنوان القا کنايي تنظيم در طبقه ي اول گيرنده استفاده مي شود.

ferrite rotator
چرخشگر فرُيتي ~ ژيراتوري متشکل از استوانه ي فرُيتي در داخل يک موجبر که حلقه اي از آهنرباي دائم دور آن قرار گرفته است و موجب چرخش صفحه ي قطبش امواج الکترومغناطيسي گذرنده از درون موجبر مي شود. ميزان چرخش به ابعاد استوانه ي فرُيتي و مغناطيس شوندگي فرُيت بستگي دارد.