fundamental wavelength


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
طول موج بنيادي ~ طول موج متناظر با بسامد بنيادي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت fundamental wavelength معنی fundamental wavelength معنی fundamental wavelength به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک fundamental wavelength در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
fungiproofing
قارچ زدايي ~ کاربرد پوششهاي شيميايي محافظ براي جلوگيري از رشد قارچ روي تجهيزات الکترونيکي مناطق گرمسير و مرطوب .

fuse
فيوز ~ 1. قطعه اي گرمايي که به صورت سري بين بارو خط تغذيه قرار مي گيرد و از مدارهاي الکتريکي و / يا الکترونيکي در برابر اضافه جريان حفاظت مي کند. سيم فلز يا مفتول فيوز در صورت تجاوز جريان از حد مجاز آن ، ذوب شده يا مي سوزد و براي شروع به کار دوباره ي مدار بايد فيوز جديدي جانشين آن شود . اغلب فيوزها ...

fuse alarm
لامپ خرابي فيوز ~ امپي که وجود و محل فيوز سوخته را نشان ميدهد.

fuse holder
جافيوزي ~ وسيله اي مکانيکي که اتصالات لازم بين فيوز استادارد و مدار تحت حفاظت را فراهم مي کند و فيوز را در وضعيتي نگه مي دارد که ضمن برقراري اتصالات مطمئن ميتوان به راحتي آن را تعويض کرد.

fuse wire
سيم فيوزي ~ سيم نازکي از آلياژ مخصوص که در دماهاي پايين ذوب مي شود . اين سيم جريان گذرنده از فيوز راتا حد مشخصي تحمل مي کند و پس از ان بر اثر گرما ذوب مي شود.

fusible resistor
مقاومت گدازپذير ؛ مقاومت فيوزي ~ مقاومتي که مدار را در برابر اضافه بار حفاظت مي کند. در موقع وصل مدار به تغذيه ، جهشهاي ولتاژ اضافه جرياني را توليد مي کنند که توسط اين مقاومت مهار مي شود. همچنين در صورت تجاوز از حد مجاز ، مدار توسط اين مقاومت قطع مي شود .

fuzzy logic
منطق فازي؛ منطق نادقيق ~ منطقي که بر اساس گزاره هاي شرطي و نه مطلقاً غلط يا درست عمل مي کند. نتيج به دست آمده از استدلالات فازي قطعيت کمتري نسيت به منطق کلاسيک دارند اما مجموعه حالتهاي بيشتري را در بر مي گيرند.

F/V - V/F
علامت اختصاري که نشان ميدهد يک مبدل در هر دو جهت بسامد به ولتاژ و ولتاژ - به - بسامد عمل تبديل را انجام مي دهد.

gadolinium
گادولينيم ~ عنصر فلزي از رده ي خاکهاي نادر با عدد اتمي 64.

gage
اندازه گير؛ پيمانه ~ وسيله يا ابزاري براي اندازه گيري . gauge نيز نوشته مي شود.