geomagnetism


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
ژئومغناطيس؛ زمين - مغناطيس ~ پديده ي مغناطيسي مرتبط با زمين و جو آن .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت geomagnetism معنی geomagnetism معنی geomagnetism به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک geomagnetism در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
geometric distortion
اعوجاج هندسي ~ نوعي اعوجاج که سبب مي شود تصوير باز توليد شده از نظر هندسي با نگاشت سه بعدي تصوير اصلي مشابه نباشد .

geometric disturbance
اختلال هندسي ~ تغيير شديد در ميدان مغناطيسي زمين که در يک فاصله ي زماني کوتاه روي مي دهد.

geometric factor
ضريب هندسي ~ نسبت تغيير يک مختص ناوبري به تغيير مسافت که در جهت بيشترين تغيير مختص ناوبري محاسبه مي شود.

geometric horizon
افق هندسي ~ مکان نقاطي روي زمين که در آن خطوط مستقيم از يک نقطه ي مرجع در فضا يا سطح زمين مماس باشند.

geometric inertial navigation
ناوبري لختي هندسي ~ روشي در ناوبري لختي که در آن محاسبات با توجه به خروجي شتاب سنج هايي که همراستا با جهات جغرافيايي معين نظير شمال جغرافيايي هستند ، انجام مي گيرد.

geometric mean
ميانگين هندسي ~ ريشه ي دوم حاصل ضرب دو مقدار .

geometry factor
ضريب هندسي ~ نسبت زاويه ي فضايي ميانگين در محل يک منبع تابش که توسط دهانه يا حجم حساس يک آشکارساز در بر گرفته مي شود به زاويه ي فضايي کل . اين ضريب نشاندهنده ي ثمردهي يا بازدهي شمارش است .

geophone
ژئوفون ~ تراديسنده ي مورد استفاده در لرزه شناسي که حرکت زمين در بالا يا زير سطح آن را آشکار مي کند.

geophysical prospecting
کاوش ژئوفيزيکي ~ اکتشاف معادن زيرزميني و ذخاير نفتي از طريق اندازه گيري ويژگيهاي فيزيکي زمين به کمک تجهيزات آکوستيک ، الکتريکي ، و الکترونيکي .

geophysics
ژئوفيزيک ~ شاخه اي از دانش که با عوامل مؤثر بر ساختار زمين سرو کار دارد .