graded insulation


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
عايق بندي تدريجي ~ روشي براي عايق بندي قطعات ولتاژ بالا نظير ترانسفورمرهاي پالسي. عايق بندي نسبت به زمين به صورت کم و بيش يکنواخت از سر پتانسيل - زياد سيم پيچ يه طرف سر پتانسيل - کم آن يا زمين کاهش مي يابد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت graded insulation معنی graded insulation معنی graded insulation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک graded insulation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
graded seal
درزبندي تدريجي ~ نوعي روش درزبندي شيشه- به - فلز در لامپ الکتروني که از نوارهاي متوالي شيشه اي با ضرايب شکست مختلف و با شورع از حباب يا محفظه تشکيل مي شود. ذوب شيشه ها در يکديگر باافزايش تدريجي ضرايب دمايي صورت ميگيرد به گونه اي که شيشه اي که در نهايت با فلز مماس مي شود داراي ضريب دمايي بسيار نزديک ...

grain
دانه ~ ذره کوچکي از فلز نقره که بعد از فرايند ظهور و ثبوت در امولسيون عکاسي باقي مي ماند. مجموعه اين دانه ها نواحي تاريک تصوير عکاسي را پديد مي آورند.

graininess
اثر دانه دانه اي ~ اثر زيري که در يک تصوير عکاسي در شرايط خاص به دليل وجود دانه هاي نقره اي مشاهده مي شود.

gram
گرم ~ يک هزارم يک کيلوگرم .

gramophpne
گرامافون ~ اصطلاح بريتانيايي براي Phonograph .

gram-rad
گرم - راد ~ واحد مجموع دز جذب شده تابش برابر با100 ergs/g .

graph
نمودار ~ شکلي که رابطه ي بين دو کميت متغير رانشان مي دهد.

graphic equalizer
برابر ساز گرافيکي ~ مداري در يک سيستم صوتي وفاداري - بالا ( هاي- في) که امکان تنظيم دستي پاسخ بسامدي رادر باندهاي انتخاب شده از طيف صوتي فراهم مي کند. اين مدار نوعاً داراي پنج پتانسيومتر خطي برابر هر يک از باندهاي 0 تا 100 هرتز ، 100 تا 400 هرتز ، 400 تا 1 کيلوهرتز ، 1 تا 4 کيلوهرتز و 4 تا 10 کيلوه ...

graphic terminal
پايانه گرافيکي ~ لامپ پرتو کاتدي يا ساير نمايشگرهاي رايانه اي که توانايي توليد نمودارهايي را بر اساس داده هاي پردازش شده يا ذخيره شده در رايانه داشته باشند.

graphical language
زبان گرافيکي ~ نوعي زبان برنامه نويسي کهبرنامه ها را به شکل گرافيکي و مشابه با نمودارهاي جرياني ( فلوچارت) بيان مي کند.