growth curve


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
منحني رشد ~ منحني اي که چگونگي افزايش يک کميت نسبت به زمان را نشان مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت growth curve معنی growth curve معنی growth curve به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک growth curve در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
guard band
نوار محافظ ~ حلقه هايي از ماده ي نيمه رساناي خالص در اطراف ترانزيستورهاي يک مدار مجتمع که براي مجزاسازي آنها از ترانزيستورهاي مجاور و جلوگيري از تداخل متقابل به کار مي رود . از ماده ي نوع N در اطراف ماده نوع P و از ماده نوع P ~ در اطراف ماده نوع N استفاده مي شود تا در نهايت يک پيوند PN با باياس معک ...

guarded input
ورودي حفاظت شده ~ تقويت کننده يا مداري که سر ورودي زمين نشده آن بهمنظور به حداقل رساندن آثار تداخلي داراي حفاظت و مجزاسازي الکرتيکي است.

guard ring
حلقه محافظ ~ يک الکترود کمکي حلقوي شکل که در لامپ هاي الکتروني يا وسايل ديگر به منظور اصلاح ميدان الکرتيکي و يا کاهش آثار نشست عايقي استفاده مي شود.

Gudden-Pohl effect
اثر گودن- پوهل ~ روشنايي لحظه اي توليد شده در هنگام اعمال يک ميدان الکتريکي به ماده شب تابي که قبلاً توسط تابش فرابنفش برانگيخته شده است.

guidancebeam
باريکه ي هدايت کننده ~ باريکه ي زير قرمز ياآر- اف که به منظور ارسال فرامين کنترل به يک موشک هدايت شوند ، مستقمياً آن را نشانه مي گيرد . در نقطه مقابل آن ، باريکه ردگير است که در جنگهاي ضدموشکي به جاي آنکه شليک شده به سمت هدف را هدايت کند مستقيما ً و در تمام زمانها خود هدف رانشانه مي گيرد.

guided
هدايت شونده ~ کنترل شده يا کنترل شونده بر اساس مکانيزم هاي از پيش تعيين شده ، فرامين راديويي ، يا مدارهاي داخلي خودرو .

guided missile
موشک هدايت شونده ~ موشک غير خودکاري که هدايت پخش عمده يا همه مسير آن تا هدف توسط وسايل داخلي يا خارجي انجام مي شود.

guided wave
موج هدايت شونده ~ موجي که انرژي آن در نزديکي يک مرز يا بين دو مرز عمدتاً موازي که دو ماده با ويژگيهاي متفاوت را از هم جدا مي کند، متمرکز شده است و جهت انتشار مؤثر آن نيز موازي با اين مرزهاست . موجبرها از نمونه وسايل ارسال کننده امواج هدايت شونده اند.

guided wavelength
طول موج هدايت شده ~ طول موج در موجبر .

Guillemin line
خط گيلمن ~ شبکه يا خط انتقال مصنوعي که براي توليد پالس تقريباً مربعي با لبه هاي خيز و افت تيز و مناسب براي مدوله سازي پالسي سطح بالا به کار مي رود. در دستگاههاي رادار از خط گيلمن براي کنترل پهناي پالس استفاده مي شود.