gyro fux-gate compass; flux-gate compass


اصطلاح
برق و الکترونیک
40 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
قطب نماي شارياب ژيروسکوپي ؛ قطب نماي شارياب ~ قطب نمايي که در جهت افقي به وسيله ژيروسکوپ پايدار شده است و داراي شار-يابي است که مؤلفه افقي ميدان مغناطيسي زمين را حس مي کند. از آنجايي که قطب نما نسبت به هواپيما ثابت است در مقابل هر گونه تغيير مسير باتغيير جريان واکنش نسبت نشان مي دهد. اين جريان تقويت شده عقربه نشانگر اصلي را تحريک مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت gyro fux-gate compass; flux-gate compass معنی gyro fux-gate compass; flux-gate compass معنی gyro fux-gate compass; flux-gate compass به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک gyro fux-gate compass; flux-gate compass در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
gyrofrequency
بسامد ژيروسکوپي ~ بسامد طبيعي چرخش يک ذره باردار تحت تأثير ميدان مغناطيسي ثابت نظير ميدان مغناطيسي زمين .

gyroklystron
کلايسترون ژيروسکوپي ~ يک تقويت کننده ژيروترون (gyrotron) با دو يا چند کاواک تشديد.

gyromagnetic
ژيرومغناطيسي ~ اشاره به ويژگيهاي مغناطييس بارهاي الکتريکي چرخان ، نظير حرکت الکترونهاي اسپيني در درون اتم .

gyromagnetic coupler
تزويجگر ژيرومغناطيسي ~ نوعي تزويجگر که داراي مشدد تک - بلوري YIG است و تزويج بين مدار مشدد خط نواري متقاطع را در سطوح سيگنال پايين انجام مي دهد. از آن در محدود سازهاي سيگنال و فيلتر هاي تنظيم شونده ي الکترونيکي استفاده مي شود.

gyromagnetic effect
اثر ژيرومغناطيسي ~ چرخش القا شده در جسم در اثر تغيير مغناطيدگي آن، يا مغناطيدگي حاصل از چرخش .

gyromagnetic ratio
نسبت ژيرومغناطيسي ~ نسبت گشتاور مغناطيسي به اندازه حرکت زاويه اي براي ذره بارداري که در يک مدار بسته حرکت مي کند.

gyromonotron
ژيرومونوترون ~ نوعي نوسانساز ژيرو ترون که داراي يک کاواک مشدد است .

gyroscope; gyro
ژيروسکوپ ؛ ژيرو ~ چرخي که در سرعت بالا نصب و راه اندازي مي شود به گونه اي که محور چرخش آن مي تواند آزادانه حول هر يک از دو محور ديگر عمود بر آ« بر همديگر بچرخند . ژيروسکوپ تعادل پايدار مورد نياز سيستمهاي خلبان خودکار را برقرار مي کند.

gyroscopic horizon
افق ژيروسکوپي ~ نوعي وسيله ژيروسکوپي که موقعيت طولي و عرضي هواپيما را شبيه سازي افق طبيعي نمايش مي دهد.

gyro sight
نشانه گير ژيروسکوپي ~ نشانه گير تفنگ که به ژيروسکوپ مجهز شده باشد .