half-adder logic


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
منطق نيم جمع کننده ؛ مدار منطقي نيم جمع کننده ~ يک مدار دودويي که داراي دو ورودي و دو کانال خروجي براي سيگنال هاي دودويي است . مي توان از ترکيب دو نيم جمع کننده يک مدار جمع کننده به دست آورد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت half-adder logic معنی half-adder logic معنی half-adder logic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک half-adder logic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
half- bridge
نيم پل ~ يک مدار پل که هر يک از دو بازوي آن داراي منابع تغذيه است . در پل معمولي فقط يک منبع تغذيه وجود دارد .

half-bridge converter
مبدل نيم پل ~ نوعي توپو لوژي براي منبع تغذيه قطع و وصلي که مانند يک مبدل مستقيم کار مي کند اما براي راه اندازي اوليه ي ترانسفورمر از يک مدار پل با دو کليد ترانزيستوري استفاده مي کند.

half-cycle
نيم چرخه؛نيم سيکل ~ فاصله زماني متناظر با نصف يک چرخه يا 180 درجه در بسامد کار مدار يا قطعه .

half-cycle transmission
ارسال نيم چرخه اي ~ نوعي سيستم ارسال و کنترل داده ها که از منابع تغذيه ي 50 هرتزي و همزمان شده در سرهاي ارسال و دريافت استفاده مي کند. هر يک از دو رله ي گيرنده ،را مي توان با انتخاب قطبيت مناسب براي منبع تغذيه 50 هرتزي فرستنده تحريک کرد .

half-duplex
نيم دوسويه ~ سيستم ارسال سيمي يا بي سيم که در هر لحظه اجازه ي ارتباط را فقط در يک جهت مي دهد. نمونه هاي آن عبارتند از سيستم راديويي باند شهورندان (CB) و فرستنده /گيرنده دريايي سيار که کليدهاي فرستنده ي آن به شکل «براي صحبت فشار بده» هستند.

half-life
نيم عمر ~ زمان ميانگين لازم براي نيمي از اتمهاي يک نمونه ماده ي پرتوزا تا از طريق واپاشي به اتمهاي پايدار ويژگي پرتوزايي خود را از دست بدهند.

half-power frequency
بسامد نيم توان ~ هريک از دو بسامد واقع در دو طرف منحني پاسخ يک تقويت کننده که در آن ولتاژ به 70/7% مقدار وسط باند يا نقطه ي مرجع ديگر مي رسد .

half-power width
پهناي نيم توان ~ مقدار نامي زاويه اي براي پهناي باريکه ي آنتن . در صفحه اي که جهت بزرگترين گلبرگ تابشي را دارد ، اين مقدار به صورت زاويه ي کامل بين دو جهت در اين صفحه تعريف مي شود که در آن شدت تابش نصف بيشترين مقدار گلبرگ است .

half-rhombic antenna
آنتن نيم لوزي ~ مجموعه از آنتنهاي سيم - باند که در ازاي هر کدام چندين برابر طول موج در کوچکترين بسامد کاري است . با اتصال سرهاي ابتدا و انتهاي مجموعه به خطوط تغذيه، يک آنتن به شکل نيم لوزي تشکيل مي شود. اگر دو سر آرايه مقاومت گذاشته شود الگوي تابش آ« يکسويه در غير اين صورت دو سويه خواهد بود.

half-shift register
نيم ثابت جابه جايي ~ يک مدار منطقي که از عنصر حافظه با ورودي دريچه دار با يا بدون وارونگر ، تشکيل شده است .