histogram


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
ستون نگاشت ؛ نمودار ستوني ~ نوعي نمايش گرافيکي به شکل ستونهاي عمودي با ارتفاع متغير که در آن ارتفاع هر ستون نمايانگر کميت در يک طبقه بندي مشخص است. به عنوان مثال ، اين ستونها م يتوانند ارزش دلاري محصولات توليد شده توسط يک شرکت الکترونيکي در عرض يک سال يا در آمد آن شرکت در يک دوره ي مثلاً 10 ساله رانشان دهند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت histogram معنی histogram معنی histogram به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک histogram در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
hit
ضربه ~ تطبيق دقيق بين دو واحد داده .

hog-trough linear array
نوعي آنتن بوقي قطعه قطعه اي که با آرايه اي - افقي از دو قطبيهاي به طول تقريباً 8 متر تغذيه مي شود و به عنوان پرسشگر IFF در سيستم کنترل رفت و آمد هوايي استفاده مي شود. معمولاً در قسمت بالاي آنتن رادار کنترل رفت و آمد هوايي نصب ميشود. پهناي باريکه ي آن 2/3 درجه در سمت و 42 درجه در ازتفاع است . اين آر ...

H network
شبکه ي «اچ» ~ شبکه ي تضعيف کننده اي که داراي پنج شاخه است . دو شاخه به صورت سري بين يک سر ورودي و يک سر خروجي قرار مي گيرند و دوشاخه ي ديگر نيز به صورت سري بين سرهاي دوم ورودي و خروجي متصل مي شوند. شاخه ي پنجم بين نقطه ي اتصال دو شاخه اول و نقطه ي اتصال دو شاخه دوم قرار مي گيرد.

hold
نگهداري ؛ تعليق ~ 1. حفظ عناصر حافظه ي يک لامپ ذخيره بار در ولتاژ تعادل توسط بمباران الکتروني . 2. نگهداري اطلاعات در حافظه ي رايانه اي براي استفاده هاي بعدي . 3. وضعيتي که در آن خروجي انتگرال گير و تقويت کننده ي نمونه بردار و نگهدار ، يا مدار ذخيره ي بار بعد از برداشتن سيگنال ورودي همچنان ثابت مي ...

hold control ; speed control
کنترل نگهداري ؛ کنترل سرعت ~ نوعي پيچ کنترل دستي براي تغيير بسامد نوسانساز روبش افقي يا عمودي در تلويزيون به منظور نگداشتن هر چه بيشتر آن در نزديکي بسامد پالسهاي همزماني ورودي . اين دو کنترل را کنترل نگهداري افقي و کنترل نگهداري عمودي مي نامند.

holing current
جريان نگهدارنده ~ کوچکترين جريان لازم براي حفظ وسيله ي کليد شونده در حالت وصل يا رسانا بعد از راه اندازي يا انرژي دار کردن آن .

hold time
زمان نگهداري ~ زمان اعمال فشار به يک اتصال جوشکاري شده بعد از قطع جريان الکتريکي .

hold- up time
زمان برپايي ~ مدت زماني که ولتاژ خروجي منبع تغذيه بعد از افت ولتاژ ورودي در محدوده ي مشخص شده باقي مي ماند . عموما ً منابع تغذيه قطع و وصلي و خارج از خط زمانهاي برپايي طولاني تري دارند. مقدار آن به انرژي ذخيره شده ، در يک خازن ولتاژ - بالا بستگي دارد . با افزايش ولتاژ خط يا کاهش بار خروجي مي توان ز ...

hole
حفره ~ جاي خالي و متحرک الکترون در يک نيمرسانا که مانند بار مثبت الکتروني ( 1/6 ضرب در 10 به توان 19- سليسيوس ) و با جرم مثبت رفتار مي کند . در حضور ميدان الکتريکي ، حفره ها در خلاف جهت الکترونها حرکت مي کنند و بنابراين جرياني را توليد مي کنند . با افزودن مقدار کمي آلاينده ي پذيرنده به بلور ميزبان ...

hole conduction
رسانش حفره اي ~ رسانشي که بر اثر اعمال ولتاژ به ماده ي نيمرسانا و حرکت الکترونها به داخل حفره ها و ايجاد حفره هاي جديد روي مي دهد. حرکت ظاهري اين حفره ها به طرف پايانه ي منفي و معادل با شارش بارهاي مثبت در آن جهت است.