homing device


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
وسيله ي هدف ياب ؛ وسيله ي هدايت ~ 1. فرستنده ، گيرنده ، يا تطابق دهنده اي براي هدف يابي هواپيما يا استفاده در هواپيما براي مقاصد هدف يابي و هدايت . 2. مداري در هواپيما يا موشک هديات شونده که آن را به طرف هدف هدايت ميکند. 3. وسيله ي کنترل کننده اي که به صورت خودکار در جهت حرکت يا چرخش صحيح براي رسيدن به تغيير مطلوب شروع به کار مي کند. نمونه ي آن موتور تنظيم گر با کنترل از راه دور براي گيرنده ي تلويزيوني است. وسيله ي فاقد هدف يابي ممکن است در ابتدا و در جهت غلط به نقطه ي پاياني مسير خود برود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت homing device معنی homing device معنی homing device به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک homing device در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
Helmholtz resonator
مشدد هلمهورلتز ~ مشخصه ي آکوستيکي با روزنه اي کوچک که در يک بسامد خاص ، که از روي ابعاد هندسي مشدد تعيين مي شود ، تشديد مي کند.

HELWEPS
هلوپس ~ نام اسلحه ي ليزري پر انرژي براساس فناوري ليزرهاي شيميايي که در نيروي دريايي امريکا استفاده مي شود . اين اسلحه از يک ليزر پرتوان در محدوده ي مگاوات ،يک آينه ي بازتابنده به قطر 5 فوت ، وتعدادي ليزر کم-توان هدايت کننده تشکيل شده است . کاربرد آن از جنگلهاي الکترونيکي دفاعي تا پشتيباني تهاجمات آ ...

henry
هانري ~ واحد القا کنايي يا القا کنايي متقابل در سيستم SI . اگر تغيير جريان 1A/S ولتاژ 1V را القا کند ،القا کنايي مدار 1H است .

heptode
هپتود ~ لامپ الکتروني هفت الکترودي که داراي يک آند ، يک کاتد،يک الکترود کنترل و چهار الکترود اضافي است که معمولاً به عنوان شبکه استفاده مي شوند.

hermaphroditic connector
اتصال دهنده ي دو جنسي ~ اتصال دهنده اي که از دو بخش نر و ماده تشکيل شده است . اتصال دهنده ي دو شاخه اي نمونه آن است .

hermetic
بي منفذ ~ درز بندي دائمي به وسيله ي ذوب ، لحيمکاري ،يا روشهاي ديگر براي جلوگيري از ورود هوا، بخار آب،و ساير گازها.

hermetically sealed crystal unit
واحد بلور با درز بندي بي منفذ ~ يک واحد بلور (مجموعه اي از بلورها) که معمولاً به روش لحيم کاري در محفظه ي فلزي يا شيشه اي خود درز بندي مي شود و در مقابل عوامل بيروني به جز ارتعاش و دما حفاظت مي شود .

hermetically sealed relay
رله با درز بندي بي منفذ ~ رله اي که توسط ذوب يا لحيم کاري به صورت دائمي در بدنه ي سراميکي ،فلزي يا شيشه اي خود درز بندي شده است .

hermetic seal
درز بندي بي منفذ ~ نوعي درز بندي که از ورود هوا، بخار آب و ساير گازها جلوگيري مي کند.

herring bone pattern
نفش استخوان ماهي ~ نوعي الگوي تداخلي که گاهي روي صفحه ي نمايش گيرنده هاي تلويزيوني مشاهده مي شود شامل يک نوار افقي با خطوط V يا S شکل نزديک به هم است .