hypertext

hysteresigraph

پسماند نگار ~ وسيله اي که به صورت خودکار منحني هيسترزيس ماده ي مغناطيسي را اندازه گيري و رسم مي کند.

hysteresis

پسماند ~ 1. ناتواني يک ماده ي مغناطيسي در دنبال کردن منحني پاسخ مغناطيدگي در هنگام مغناطيس زدايي . 2. تمايل يک قطعه از نمايشگر براي ماندن در وضعيت قطع off يا وصل on علي رغم تغيير وضعيت . براي حل اين مشکل يک باياس نگهدارنده به گونه اي به قطعات نمايشگر اعمال مي شود که بجز نقاطي که بايد خاموش شوند ساي ...

hysteresis curve

منحني پسماند ~ منحني اي که رابطه ي بين القاي مغناطيسي در يک ماده و شدت ميدان مغناطيسي القا کننده در حالت پايدار نشان ميدهد.

hysteresis distortion

اعوجاج پسماندي ~ اعوجاجي که به دليل ويژگي غير خطي پسماند در مدارهاي داراي عناصر مغناطيسي ايجاد مي شود.

hysteresis error

خطاي پسماند ~ خطايي که بر اثر پسماند در هنگام اندازه گيري يک کميت متغير در دو جهت از مقياس ( مقدار کم به زياد و بر عکس ) ايجاد مي شود.

hysteresis heater

گرمکن پسماندي ~ نوعي گرمکن القايي که اساس کار آن گرماي ايجاد شده ، بر اثر اتلاف پسماند در موقع اعمال شار مغناطيسي متغير به ماده ي مغناطيسي است. در گمکنهاي القايي معمولي ، گرما بر اثر تلفات جريانهاي ادي ايجاد مي شود .

hysteresis loop

حلقه ي پسماند ~ منحني که براي هر مقدار از نيروي مغناطيس کننده ي يک ماده مغناطيسي ، دو مقدار از چگالي شارمغناطيسي را ميدهد : يکي در موقع افزايش نيروي مغناطيسي و ديگري درموقع کاهش آن .

hysteresis loss

اتلاف پسماند ~ اتلاف توان در يک ترانسفورمر هسته - آهني يا ساير وسايل AC بر اثر پسماند.

hysteresis motor

موتور پسماندي ~ نوعي موتور سنکرون کوچک که براي سبک وبا سرعت ثابت نظير نورگرداني استفاده مي شود . ميدان چرخان در قسمت اوليه ي موتور توليد اتلاف پسماند در ثانويه مي کند که بر اثر آن موتور به راه مي افتد .

I

نماد جريان ( current) . از واژه شدت ( intensity) گرفته شده است.