increment


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
نموٌ - افزايش ~ تغيير اندک در مقدار يک متغير .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت increment معنی increment معنی increment به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک increment در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
incremental frequency shift
جا به جايي نموٌي بسامد ~ روشي براي برهم نهي نموٌي اطلاعات از طريق جا به جايي بسامد مياني نوسانگر به ميزان معين .

incremental permeability
توارايي نموٌي ~ نسبت يک تغيير تناوبي کوچک در القاي مغناطيسي به تغيير متناظر در نيروي مغناطيسي در شرايطي که القاي مغناطيسي ميانگين بزرگتر از صفر باشد.

incremental printer
چاپگر نموٌي ~ چاپگري که نويسه ها را پشت سر هم روي هر خط چاپ مي کند .نمونه ي آن آن چاپگر جوهر افشان با کنترل رايانه اي است .

incremental sensitivity
حساسيت نموي ~ کوچکترين تغيير در مقدار يک کميت مورد اندازه گيري که وسيله ي اندازه گيري مي تواند آشکار کند.

incremental shaft -angle optical encoder
رمز گذار نوري- نموي زاويه ي محور ~ نوعي رمزگذار الکترومکانيکي که داراي يک ديود نور افشان داخلي (LED) ،تعدادي آشکار ساز نوري ،و صفحه ي رمز نموي نصب شده روي محور است . با چرخش صفحه ي رمز ،باريکه ي نوري قطع و وصل و توسط آشکار سازها دو يا چند خروجي مربع- شکل توليد مي شود که تعداد پالسهاي آنها برابر با ...

incremental shaft - angle ~ optical encoder disk
صفحه ي رمز گذار نوري - نموي زاويه ي محور ~ صفحه اي از شيشه يا پلاستيک که داراي الگويي از قطعات شعاعي تيره و شفاف در فواصل مساوي استو روي محور چرخان رمز گذار نوري - نموي زاويه ي محور نصب مي شود .

incremental tuner
تيونر نموي ~ تيونر تلويزيون که در آن آنتن ، تقويت کننده ي آر - اف . و پيچکهاي تنظيم نوسان ساز آر - اف به صورت يکپارچه با قطعات کوچک سري کتصل به هم قرار گرفته اند . در اين حالت يک کليد گردان اندوکتانس لازم براي کانال معين را از اندوکتانس کل انتخاب مي کند يا اينکه به جز آن بقيه ي را اندوکتانس اتصال ک ...

independent-sideband modulation
مدوله سازطي کنار باند - مستقل ~ نوعي مدوله سازي که در آن کنار باندهاي بالايي و پايني ، سيگنالهاي اطلاعات کاملاً متفاوتي را حمل مي کنند . حامل مي تواند ارسال شده يا حذف شده باشد.

independent variable
متغير مستقل ~ کميت يا وضعيت مستقلي که در يک سيستم کنترل خودکار ، متغير کنترل شونده را مطابق رابطه ي از پيش معين تغيير مي دهد .

indexing
نمايه گذاري ، نمايه بندي ~ روند ايجاد نشانيهاي واقعي حافظه در رايانه از طريق جمع مقدار نشاني در دستورالعمل با مقدار ذخيره شده در يک ثبات نمايه .