inductive kick


اصطلاح
برق و الکترونیک
14 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضربه ي القايي ~ ولتاژ القا شده در پيچک هسته-آهني در موقع قطع ناگهاني جريان آن. ولتاژ القايي ،چندين برابر ولتاژ اعمال شده است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت inductive kick معنی inductive kick معنی inductive kick به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک inductive kick در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
inductive load; lagging load
بار القايي ، بار تاخيري ~ باري که عمدتاً اثر القايي دارد و جريان متناوب عبوري از آن نسبت به ولتاژ متناوب در سر آن تاخير دارد .

inductive post
تيرک القايي ~ تيرک يا پيچ فلزي که در يک موجبر به مورازات بيدان E ~ کشيده مي شود . تا سوسپانس القايي موازي با موجبر براي اهداف تنظيمي يا تطبيقي فراهم کند .

inductive reactance
راکتانس القايي ~ راکتانس مربوط به القا کنايي يک پيچک يا مدار ، راکتانس القايي بر حسب اهم اندازه گيريث شده و برابر با 6/28fl است که در آن f بسامد برحسب هرتز و L القا کنايي بر حسب هانري است .

inductive tuning
تنظيم القايي ~ عمل تنظيم به وسيله القا گر متغير .

inductive window
پنجره ي القايي ~ نوعي ديافراگم رسانا که از ديواره هاي کناري موجبر به داخل آن کشيده مي شود و مانند يک سوسپانس القايي به موازات موجبر رفتار مي کند .

inductometer
القا سنج ~ القاگر متغير و درجه بندي شده اي که ~ عموماً به همراه پل القاکنايي استفاده مي شود .

inductor generator
مولد القاگر ~ نوعي مولد ( اي سي ) که سيم پيچ هاي ثابت و پيوند هاي شار آن با گردش يک روتور فرو مغناطيسي دندانه اي تغيير مي کند. اين مولد مي تواند توان بالا در بسامدهاي تاچند هزار هرتز را براي گرمايش القايي توليد کند .

industry standard Architecture
معماري استاندارد صنعت ( ايسا ) ~ نامي که IBM به معماري گذر گاه مورد استفاده در رايانه هاي شخصي PCAT داده است .

inertance
اينرتنس ~ معمادل آکوستيک القاکنايي .

inert gas
گاز بي اثر ~ گازي که از نظر شيميايي بي اثر است نظير آرگن ، هليم ، کريپتون ، نئون و گزنون .