inverse limiter

inverse-parallel connection

اتصال موازي - وارون ~ اتصال دو عنصر يکسوساز به گونه اي که کاتد اولي به آند دومي و آند اولي به کاتد دومي متصل مي شود.

inverse peak voltage

ولتاژ اوج وارون ~ 1. مقدار اوج ولتاژي که در مدت زمان صفر بودن جريان در دو سر يک لامپ يکسوساز يا لامپ پرتو - ايکس مي تواند در جهت وارون ( آند منفي) تحمل کند بي آنکه دچار شکست يا خرابي شود.

inverse photoelectric effect

اثر فوتوالکتريک وارون ~ تبديل انرژي جنبشي يک الکترون متحرک به انرژي تابشي در محل برخورد؛ نظير آنچه در توليد پرتوهاي ايکس روي مي دهد.

inverse piezoelectric effect

اثر پيزوالکتريک وارون ~ انقباض يا انبساط بلور پيزوالکتريک تحت تأثير ميدان الکتريکي نظير آنچه در هدفونهاي بلوري انجام مي شود.

inverse-square law

قانون عکس مجذور ~ اگر يک منبع نقطه اي به صورت يکنواخت و در همه ي جهتها امواج الکترومغناطيسي ، گرمايي ياهسته اي گسيل کند ، مقدار دريافت شده ، در واحد سطح و در فاصله ي معين از منبع ، با فرض نبودن هيچگونه جذبي ، تناسب معکوس با مجذور فاصله دارد.

inverse voltage

ولتاژ وارون ~ مقدار مؤثر ولتاژ دو سر لامپ يکسوساز يا يکسوساز نيمه رسانا در فاصله ي زماني منفي بودن آند يا قطع جريان .

inversion

واروني ؛ وارون سازي ~ 1. فرايند درهم گذاري و رمز کردن صحبتها از طريق زنش سيگنال صدا با يک بسامد شنيداري ثابت و بالاتر و استفاده از فقط بسامدهاي اختلاف . در نتيجه بسامدهاي پايين اوليه به بسامدهاي شنيداري بالاتر تبديل مي شوند و برعکس . 2. لايه ي کم عمقي از هوا که دماي آن با ارتفاع زياد مي شود ( در حا ...

inversion layer

لايه ي واروني ~ لايه اي سطحي از نيمه رساناي ناخالص شده که رسانش آن مخالف مناطق مجاور است. اين واروني بر اثر يونهاي سطحي ، مواد محافظ سطح ، و ميدانهاي الکتريکي القايي به وجود مي آيد.

invert

وارون ساختن ~ تغيير دادن به حالت مخالف .

inverted-cone antenna

آنتن مخروطي وارونه ~ آنتني که سيمهاي آن مخروطي را شکل ميدهند که راس آن در سطح زمين است . سر بالايي سيمها توسط سيمهاي ضربدري به ميله هايي با آرايش دايره اي محکم شده است. اين آنتن درست مشابه به آنتن ديکسون ( دو مخروطي) ، داراي ويژگيهاي پهن باند، همه سويه و قطبش عمودي است.