ion charging

ionic - heated cathode

کاتد گرمايس - يوني ~ نوعي کاتد داغ که گرماي آن عمدتاً مربوط به بمباران يوني سطح گسيلنده است .

ion implantation

کاشت يون ~ آلايش کنترل شده ي يک پولک نيمه رسانا در مناطق تعريف شده با ماسکهاي اکسيد به وسيله ي باريکه هاي پر انرژي از يونهاي پر ، فسفر ، يا آرسنيک . يونها پس از نفوذ در سطح . سرعت خود را از دست مي دهند و در درون پولک ساکن مي شوند . از اين روش در ساخت مقاومتها ، ديودها ، ماسفتها ، و مدارهاي مجتمع گا ...

ion- implanted resistor

مقاومت کاشت - يوني ~ نوعي مقاومت مدار مجتمع که از طريق کاشت يونهاي ناخالصي در سطح نيمه رسانا ساخته مي شود .

ionization

يونش ~ فرايندي که طي آن يک اتم يا ملکول خنثي با از دست دادن يا به دست آوردن الکترونها ، باردار و به يک يون تبديل مي شود . يونش از طريق برخورد ذرات تابش يا روشهاي ديگر انجام ~ مي پذيرد .

ionization by collision

يونش برخوردي ~ يونشي که بر اثر برخورد الکترونها با يونهاي پر سرعت با اتمها يا ملکولهاي خنثي ايجاد مي شود .

ionization path , ionization track

مسير يونش ، رد يونش ~ مسير توليد توسط ذره ي يوننده در طي گذر از درون ماده .

ionization potential

پتانسيل يونش ~ مقدار انرژِ لازم بر حسب الکترون ولت براي خارج کردن الکترون از يک اتم خنثي .

ionization time

زمان يونش ~ فاصله ي زماني بين آماده شدن شرايط براي رسانش در يک لامپ گازي و بر قرار يرسانش در افت ولتاژ معيني از لامپ .

ionization voltage , electron binding ~ energy

ولتاژ يونش ، انرژِ بستگي الکترون ~ مقدار انرژي لازم در واحد بار ، معمولاً بر حسب ولت ، براي دور کردن يک الکترون از يک اتم خاص تا فاصله ي بي نهايت .

ionized layer

لايه ي يونيده ~ يکي از لايه هاي جو ، نظير ~ لايه ي E يا F ~ که در شرايط معين امواج راديويي را به سطح زمين باز مي تاباند .