apogee


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
اوج ~ 1.دورترين نقطه در مدار بيضوي ماهواره نسبت به زمين . ~ 2. دورترين نقطه در مسير حرکت موشک پرتابي نسبت به زمين .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت apogee معنی apogee معنی apogee به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک apogee در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
postilbasb
آپوستيلب ~ واحد SI درخشايي ، شمع بر متر مربع، نسبت به آن ترجيح داده مي شود.

apparent horizon
افق ظاهري ~ خط مرئي مرز بين خشکي يا در دريا و آسمان .

apparent power
توان ظاهري ~ مقدار توانايي که از ضرب مقادير مؤثر ولتاژ و جريان در مدار«اي سي» به دست مي آيد.اين توان بر حسب ولت -آمپر بيان مي شود و حاصلضرب آن با ضريب توان، توان ميانگين يا حقيقي بر حسب وات را مي دهد.

Apparent precession
حرکت تقديمي ظاهري ~ حرکت زاويه اي محور چرخشگر يک ژيروسکوپ در اثر گردش زمين نسبت به خط مرجعي در روي زمين .

applegate diagram
نمودار اپل گيت ~ نمودار نشان دهنده ي رفتار الکترون ها در لامپ مدوله سازسرعت نظير کلايسترون.فاصله ي الکترون ها از جمع کننده در فضاي رانش به صورت مختصات عمودي نسبت به محور افقي زمان رسم مي شود.نزديکي اين خطوط نشانه ي تجمع الکترون هاست.

application-specific integrated circuit ASIC
مدار مجتمع کاربرد-ويژه[ايسيک] ~ رده اي از مدارهاي مجتمع نيمه سفارشي اختصاصي که برخلاف مدارهاي مجتمع استاندارد با کاربرد عام داراي آرايه ي دريچه ها، سلول ها ي استاندارد،وقطعات منطقي برنامه پذير(پي ال دي) براي کاربردهاي ويژه است.

APT
اي پي تي ~ 1. زبان رايانه اي [ابزارهاي برنامه ريزي شده خودکار Automatic proammed tools] که در اصل براي برنامه ريزي ماشينهاي با کنترل عددي [سي ان سي] ارائه شده است.ساختار آن راحت و داراي دستورالعملهاي عملي نظير خط(line)،کره(sphere)، و تنژانت (Tangent)است. 2.automatic ~ picture transmission

APT satellite
ماهواره ي اي پي تي ~ ماهواره ي مدارگردي نزديک به زمين [LEO] با توانايي تصويربرداري خودکار.

A quadrant
ربعA ~ يکي از دو ربعي که در آن سيگنال A از سيستم هدايت راديويي A-N شنيده مي شود.

arcback; back fire
پس قوس؛ پس زنش ~ عبور جريان الکتروني اصلي در جهت عکس در لامپ يکسوساز بخار به دليل تشکيل نقطه ي کاتدي روي آند که منجر به نقض عمل يکسوسازي مي شود. دليل اين پديده گسيل وارونه در لامپ هاي الکتروني است.