isolation amplifier

isolation diffusion

نفوذ مجزا ساز ~ نوعي فرايند نفوذ که با توليد پيوند هاي پشت به پشت در يک مدار مجتمع قطعات فعال را از يکديگر جدا مي کند .

isolation network

شبکه ي مجز اساز ~ شبکه اي که براي جلو گير از بر هم کنش بخشهاي مختلف مدار يا خط انتقال بين آنها قرار داده مي شود .

isolation transformer

ترانسفورمر مجزا ساز ~ ترانسفورمري که براي جدا سازي قسمتي ازمدار از آثار نامطلوب ساير قسمتها به کار مي رود نسبت دورهاي آن 1 به 1 است تا بدون تغيير ولتاژ ها ف هر گونه اتصال مستقيم را حذف کند .

isolator

مجزا ساز ~ نوعي تضعيف کننده ي غير فعال که اتلاف آن در يک جهت بسيار بيشتر از جهت مخالف است . مجزا ساز فريتي در موجبرها نمونه ي آن است .

isomagnetic line

خط هم مغناطيس ~ خط گذرنده از نقاط با نيروهاي مغناطيسي يکسان که فاصله ي آنها از محور عمودي لزوماً برابر نيست .

isophotometer

تک نور سنج ~ نوعي نور سنج مثبت مستقيم که به صورت خودکار چگالي نوري تمام نقاط موجود روي يک طلق يا صفحه ي شفاف را پويش و اندازه گيري مي کند و مقادير چگالي به دست آمده را در نسخه ي دو بعدي و هم چگالي از نواحي پويش شده رسم ~ مي کند .

isopotential path

مسير هم پتانسيل ~ خط گذارنده از نقاطي که داراي پتانسيل يا شدت ميدان يکسان هستند .

isosynchronous

تک همزمان ، ايزو سنکرون ~ نوعي روش ارتباط سري که آميزه اي از قرا ردادهاي ارتباط سري همزما ( asynchronous ) ~ و ناهمزمان ( ~ asynchronous ~ ) است . اين روش عليرغم حفظ اتصال ساعت مريوط به قرار داد همزمان ، نويسه هاي همزماني را توليد نمي کند . در عين حال، همچون قرار داد همزمان ، يک بيت شروع توليد مي ش ...

isothermal

تکدما ~ بدون تغيير دما .

isotropic antenna , unipole

آنتن همسانگرد ، تک قطبي ~ آنتني که از جنبه ي نظري مي تواند انژِي سيگنال يک منبع نقطه اي را با الگوي کروي در تمام جها تابش کند . به عنوان يک استاندارد از آن استفاده مي شود .