keyed automatic gain control

keyed rainbow generator

مولد رنگين کمان کليدي ~ مولدي رنگين کماني که مي تواند پالسهاي رگبار 3/85 مگاهرتزي را براي مقاصد تنظيمي و رفع اشکال تلويزيون هاي رنگي توليد کند.

keying

کليد زني ~ تشکيل سيگنالها از طريق مدوله سازي « دي سي» يا حاملي ديگر بين دو مقدار گسسته . نمونه ي کاربرد آن در ارسال تلگراف است .

keying frequency

بسامد کليد زني ~ بيشترين تعداد دفعات وقوع سيگنال خط سياه در ثانيه در موقع پويش تصوير در دستگاه نمابر ( فاکس) .

keystone distortion

اعوجاج سنگتاجي ~ نوعي اعوجاج در لامپ دوربين کهبه دليل رابطه ي خطي بين طول خط پويش افقي با جابجايي عمودي آن به وجود مي آيد. موقعي رخ مي دهد که باريکه ي الکتروني لامپ صفحه ي تصوير را با يک زاويه ي تند پويش کند. سيستم داراي اعوجاج سنگتاجي ، تصوير مستطيلي را به شکل ذوزنقه اي در مي آورد . با استفاده از ...

keyswitch

کليد فشاري ~ کليدي که با فشردن روي صفحه ي کليد يک پايانه ي ورود داده ها عمل مي کند. اين کليد مي تواند داراي اتصالهاي مکانيکي تيغه هاي مغناطيسي ، هسته ي اشباع شونده ، ظرفيت خازني متغير ، تراديسنده ي اثر - هال ، و انواع ديگر تراديسنده براي توليد خروجي مناسب براي رمز گذاري باشد.

key system

سيستم کليدي ~ نوعي مرکز تلفن PABX کوچک با 4 تا 10 خط ورودي و قابليت هدايت آنها به 30 دستگاه تلفن .

key word-in-context index

نمايه ي کليد واژه - در متن ~ فهرستي از عناوين مستندات که توسط رايانه روي چاپگر توليد مي شود . در اين فهرست کليد واژه به صورت عمودي و در موقعيت مشخصي نسبت به عنوان قرار مي گيرند و به صورت الفبايي مرتب شده اند.

kickback

برگشتي ~ ولتاژ ظاهر شده دو سر يک القاگر در موقع قطع جريان و افت ميدان مغناطيسي.

kick pipe

لوله ي ضربه گير ~ يک لوله ي پلاستيکي يا فلزي براي حفاظت از کابلها در برابر صدمات مکانيکي .

Kikuchi lines

خطوط کيکوچي ~ الگويي از زوج خط هاي موازي سياه و سفيد که بر اثر پراکنش باريکه ي الکتروني توسط بلور جامد ( پراش) به وجود مي آيد . اين الگو مي تواند اطلاعاتي در مورد ساختار بلور بدهد .