kilobyte per second

kilocurie

کيلوکوري ~ يکهزار کوري .

kilocycle

کيلو سيکل [به اختصار Kc] ~ اصطلاح منسوخ براي يکهزار چرخه (سيکل) در ثانيه . در حال حاضر از کيلوهرتز (kilohertz) با علامت اختصاري KHz به جاي آن استفاده مي شود.

kiloelectronvolt

يکهزار الکترون ولت. برابر با انرژي است که يک الکترون شتاب يافته تحت اختلاف ولتاژ 1000 ولت به دست مي آورد .

kilogauss

کيلوگاؤس ~ يکهزار گوس.

kilogram

کيلوگرم ~ واحد جرم در سيستم بين المللي واحد ها (SI) .

kilohertz

کيلوهرتز ~ يکهزار هرتز . قبلاً کيلو سيکل (kilocycle) ناميده مي شد .

kilohm

کيلو اهم [ K ohm ~ اغلب روي نمودارها با K نشان داده مي شود. ] ~ يکهزار اهم . بنابراين 15K روي يک نمودار به معناي 15000 اهم است .

kilolumen

کيلو لومن ~ يکهزار لومن .

kilometer

کيلو متر ~ يکهزار متر .

kilometric wave

موج کيلومتري ~ موج راديويي با طول موج بين 1 تا 10 کيلومتر که متناظر با گستره ي بسامد - پايين ~ ( LF) 30 تا 300 کيلو هرتز است .