lead lanthanum zirconate titanate


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
تيتانيات زير کونات لانتانيم سرب [ پي ال زد تي ] ~ ماده اي با ويژگيهاي فروالکتريکي ، سراميکي ، الکترواپتيکي که ويژگيهاي نوري آن به وسيله ي ميدان الکتريکي يابا اعمال کشش يا تراکم تغيير مي کند. در انواع مختلف حافظه هاي اپتوالکترونيکي و قطعات نمايشگر به کار مي رود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت lead lanthanum zirconate titanate معنی lead lanthanum zirconate titanate معنی lead lanthanum zirconate titanate به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک lead lanthanum zirconate titanate در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
leadless ceramic chip carrier
جاتراشه ي سراميکي بدون سيم [ ال سي سي] ~ بسته ي سراميکي تخت براي نصب سطحي مدارهاي « وي ال اس آي» ( مجتمع سازي در مقياس خيلي بزرگ ) به روي تخته مدارهاي فاقد سوراخ . تعداد پايه هاي ورودي / خروجي آن نوعاً بين 20 تا 68 است.

lead-on-chip package
بسته ي سر سيم روي تراش [ ال او سي] ~ بسته DIP با قالب اپوکسي براي مدارهاي مجتمع « وي ال اس آي» که بالشتکهاي تصال آن در زير مرکز تراشه قرار داده شده اند.

lead sulfide
سولفيد سرب ~ گالن معدني که در راديوهاي اوليه به عنوان آشکارساز بلوري به کار مي رفت و در حال حاضر براي آشکارسازي زير قرمز از آن استفاده مي شود.

lead-sulfide cell
سلول سولفيد سرب ~ سلولي که تابشهاي زير قرمز را آشکار مي کند. ولتاژ توليد شده با تغيير مقاومت ايجاد شده توسط آن به عنوان معياري از شدت تابش استفاده مي شود .

lead telluride
تلوريد ~ سرب ~ ترکيبي از سر ~ که براي ساخت آشکار سازهاي زير قرمز استفاده مي شود .

lead zirconate titanate
تيتانات زير کونات سرب ~ ( پي زد تي ) ~ ماده ي فرو الکتريکي ، سراميکي و الکرو پتيکي که شفافيت اپتيکي آن از ( پي ال زد تي ) کمتر است اما ساير ويژگيهاي آنها شبيه هم است .

leakage
نشت ~ فرار يا ورود تدريجي و نامطلوب يک کميت ، نظير فرار تابشهاي الکترو مغناطيس از محل اتصال حفاظها . شارش ~ الکتريسيته از رو يا درون ماده عايق و شارش خطوط نيروي مغناطيسي فراتر از ناحيه ي کار مفيد .

leakage current
جريان نشتي ~ 1. عبور ناخواسته ي جريان از ورودي به خروجي يا از ورودي به بدنه ي مدار عايق شده ~ 2. عبور نا خواسته ي جريان از رو يا درون سطح ماده ي عايق ~ 3. جريان ناخواسته اي که به دليل نقائص ساختاري در نيمه ر ساناي باباياس معکوس ايجاد ~ مي شود. ~ 4. عبور جريان از درون يک خازن به دليل شکست جزئي دي ال ...

leakage flux
شار نشتي ~ خطوط نيروي مغناطيسي که فراتر از مسير مورد نظر کشيده شده و عمل مطلوب را انجام نمي دهد .

leakage inductance
القا کنايي نشتي ، ~ اندکتانس نشتي ~ اثر خود القايي در ترانسفورمرها به دليل وجود شار نشتي .