linear time base


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
مبناي زماني خطي ~ مبناي زماني که باريکه ي الکتروني لامپ پرتو کاتدي را با سرعت ثابتي در طول مقياس زماني افقي به حرکت در مي آورد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت linear time base معنی linear time base معنی linear time base به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک linear time base در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
linear transducer
تراديسنده ي خطي ~ تراديسنده اي که خروجي آن تناسب مستقيم با ورودي دارد .

linear variable-differential transformer
ترانسفورمر تفاضلي متغير خطي [ ال وي دي تي ] ~ نوعي ترانسفورمر که ديافراگم يا عنصر حس کننده ي آن آرميچري را به صورت خطي وارد پيچکهاي يک ترانسفور تفاضلي مي کند و با تغيير مساوي اما در جهت مخالف القا کنايي پيچکها ،ولتاژ خروجي را تغيير مي دهد. کاربرد آن در اندازه گيري شتاب ، نيرو،و فشار است .

line balance
تعادل خط ~ وضعيت الکتريکي که در آن رساناهاي يک خط انتقال داراي صفحه هاي الکتريکي مشابه نسبت به يکديگر ، ساير رساناها و زمين هستند.

line conditioning
شکل دهي خطي ~ افزودن راکتانس هاي جبران ساز به خط ارسال داده براي کااهش دامنه و تأخير فاز در باندهاي بسامدي خاص.

line cord
سيم خط؛ کابل خط ~ کابل دو سيميه اي که يک سر آن به دو شاخه و سر ديگر آن به طور دائمي به گيرنده ي راديو يا ساير وسايل خانگي برقي متصل است . اين کابل دستگاه را به برق وصل مي کند و کابل تغذيه نيز نام دارد . در برخي از کابلهاي تغذيه سيم و شاخه ي زمين نيز براي اتصال مطمئن به زمين پيش بيني شده است .

line-cord resistor
مقاومت کابل خط ~ مقاومت سيمي و عايق که به همراه دو سيم عادي در کابل خط استفاده مي شود .

line coupling
تزويج خط ~ مجموعه ي خازنهاي تزويج ، مدارهاي تنظيم خط،و مدارهاي تک سيم که اتصال بين تغذيه يا خطوط تلفني با فرستنده گيرنده يک سيستم مخابرات حاملي فراهم مي کند.

line diffuser
خط پخش کننده ~ نوسان سازي در مدارهاي گيرنده ي تلويزيوني که با دادن نوسانات افقي کوچک به نقاط روي صفحه سبب مي شود که در فواصل نزديک ساختار خطي تصوير ديده نشود .

line driver
راه اندازخط ~ مدار مجتمع واسط بين مدارهاي منطقي و خط انتقال دو سيمه .

line drop
افت خط ~ افت ولتاژ ايجاد شده بين دو نقطه از خط تغذيه يا انتقال به دليل امپدانس خط .