line of force

line of position

خط موقعيت ( اي ا پي ) ~ تقاطع دو صفحه ي مخوقعيتي که وضعيت يا موقعيت مشخصي را در ناوبري مي دهد .

line of propagation

خط انتشار ~ مسير موج راديويي در فضا .

line of sight

خط ديد ~ مسير مستقيم در بدون مانع ~ بين دو نقطه .

line - of - sight sistance

مسافت خط ديد ~ فاصله ي يک فرستنده ~ تا افق که معمولاً محدوده ي برد ايستگاه راديويي يا راداري را نشان مي دهد . اين مسافت کمتراز 320 کيلومتر است . در شرايط خاص ، پديده ~ شکست جوي اين برد را افزايش مي دهد .

line - of - sight path

مسير خط ديد ~ مسير مستقيم و اساساً خط راست موج راديويي بين آنتهاي فرستنده و گيرنده .

line pad

بالشتک خط ~ وسيله اي که بين يک تقويت کننده ي شنيداري و خط انتقال قرار داده مي شود تا تقويت کننده را از تغيرات امپدانس خط جدا کند .

line printer , high - speed printer

چاپگر خطي ، چاپگر سطري ، چاپگر سريع ~ نوعي چاپگر ضربه اي يا غير ضربه اي که قبل از چاپ هر سطر لازم است اطلاعات کامل خط و سيگنال فرمان چاپگر از سوي رايانه به آن منتقل شود . در اين چاپگر نويسه ها لزوماً همزمان چاپ نمي شوند . سرعت چاپگرهاي ضربه اي تا 200خط در دقيقه و چاپگر هاي غير ضربه اي به بيش از ده ...

line regulation

تنظيم خط ~ بيشترين تغيير ولتاژ يا جريان خروجي يک منبع تغذيه ي تنظيم شده براي تغيير معيني از ولتاژ خط ( اي سي) مثلاً از 210 تا 230 ولت . تنظيم خط بر حسب در صد خروجي ~ با ترتيب قرمز ، آبي و سبز تغيير مي کند .

line spectrum

طيف خط ~ طيف گسيل اتفاقي تابش الکترومغناطيسي از سوي الکترونهاي مفيد واقع در يک اتم که از سطوح انرژِ بالا به سطوح پايين تر مي جهند . هر جهش متفاوت در سطح انرژي داراي بسامد خاص خود است و مجموعه ي اين بسامدهاي طيف خط اتم را به وجود مي آورند .

lines per minute

خط در دقيقه ~ ( ال پي ام ) ~ محدوده ي سرعت کار يک چاپگر سطري ~ .