line voltage


اصطلاح
برق و الکترونیک
12 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ولتاژ خط ~ ولتاژ خط تغذيه در نقطه ي مصرف . در کشور آمريکا اين مقدار بين 110 تا 125 ولت ~ روي پريز برق است . ( به طور متوسط 120 ولت ) و در ساير کشورها بين 218 تا 240 ~ ولت متناوب تغيير مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت line voltage معنی line voltage معنی line voltage به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک line voltage در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
line - voltage regulator
تنظيمگحر ولتاژ خط ~ نوعي تنظيمگر که با حذف تغييرات ولتاژ خط تغذيه ، يک ولتاژ اساساً ثابت براي بار متصل به خط فراهم مي کند .

link
پيوند ، رابط ~ 1. سيستم فرستنده گيرنده ي راديويي که بين دو نقطه ارتباط برقرار مي کند . 2. نواري مسطح که به عنوان اتصال موقت بين دو پايانه استفاده مي شود .

link coupling
تزويج پيوندي ~ اتصال دو پيچک به همديگر از طريق يک خط انتقال کوتاه به گونه اي که هر پيچک با صورت القايي با پيچک مدار جداگانه ي تنظيم تزويج مي شود .

link niutralization
خنثي سازي پيوند ~ عمل خنثي سازي از طريق تزويج پيوندي بين مدارهاي تنظيم شده ي ورودي و خروجي .

lin- log amplifier
تقويت کننده ي خطي لگاريتمي ~ تقويت کننده اي که مدار کنترل بهره ي خودکار آن براي سيگنالهاي کم دامنه به صورت خطي و براي سيگنالهاي با دامنهي زياد به صورت لگاريتمي عمل مي کند .

lin- log receiver
گيرنده خطي لگاريتمي ~ نوعي گيرنده ي رادار که براي سيگنالهاي با دامنه ي کم داراي پاسخ خطي و براي سيگنالهاي با دامنه ي بزرگ داراي پاسخ غير خطي است .

lip microphone
ميکروفون لبي ~ نوعي ميکروفون که با لب بالايي گوينده تماس پيدا مي کند . با استفاده از روشهاي تعادل آکوستيکي اثر صداهاي ددور در آن حذف مي شود . در جاهايي که سطح نويز بسيار بالا ست نظير تانکهاي نظامي ، از اين ميکروفون استفاده مي شود . امواج صداي گوينده از طريق فقط يک روزنه بر ميکروفون اثر مي گذارند . ...

lip - syne
همزماني لبي ~ همزماني صدا و تصوير به گونه اي که حرکات صورت و دهان با صداها همخواني داشته باشد.

liquid cooling
سرمايش مايعي ~ استفاده از مايع در گردش براي سرد کردن ( گرفتن حرارت ) قطعات الکترونيکي . گ

liquid crystal
بلور مايع ~ نوعي ترکيب آلي در فاز مايع که ساختار مولکولي آن مشابه با بلورهاي جامد است . مايع در حالت عادي شفاف است اما با اعمال ميدان الکتريکي از طريق الکترودهايي با شکل معين و در مناطق خاص ، همترازي مولکولهاي آن به هم مي خورد و به صورت مات ( تقريباً کدر ) در مي آيد . کريستالهاي مايع داراي سه فاز ب ...