logic element


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
آلمان منطقي ، عنصر منطقي ~ کوچکترين جزء سازنده اي که مي توان آن راباعملگري در سيستمي مناسب از نمادهاي منطقي براي سيستم داده پردازي کامپيوتري نشان داد. گيت AND و فليپ فلاپ نمونه هايي از عناصر منطقي هستند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت logic element معنی logic element معنی logic element به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک logic element در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
logic function
تابع منطقي ~ ابزاري براي بيان يک حالت معين يا شرطي در نقويت کننده مغناطيسي ، رله يا مدارهاي کامپيوتري ، مثلاً ( الف ) تابع AND که خروجي آن تنها وقتي به دست مي آيد که چند سيگنال ورودي صحيح با يکديگر ترکيب شوند . ( ب ) تابع OR که خروجي آن در صورت اعمال تنها يک سيگنال ورودي صحيح به دست مي آيد . ( ج ) ...

logic level
سطح منطقي ~ يکي از دو ولتاژِ که مقادير آنها به طور مجازي براي نمايش اعداد دودويي 1 و 0 در يک سيستم ديجيتالي خاص انتخاب مي شود . دامنه و قطبيت سطوح ولتاژ بايد براي جلو گيري از اشکال در يک کاربرد ويژه تعيين شود . زيرا سطحي که براي 1 استفده مي شود مي تواند بالاتر ~ يا پايين تر از سطح O ~ باشد عبارتهاي ...

logic operation
عمليات منطقي ~ عمليات غير حسابي در کامپيوتر ، مانند مقايسه ، انتخاب ، ساختن مرجع ، تطبيق ، مرتب کردن و ترکيب کدرن در مواردي که شامل تصميم گيري هاي بله / خير مي شود .

logic sum
جمع منطقي ~ جمع کامپيوتري که در آن وقتي يک يا هر دو روردي 1 باشند . حالص 1 و وقتي هر دو ورودي صفر باشند حاصل 0 است .

logic swing
نوسان منطقي ~ اختلاف ولتاژ بين سطوح منطقي مورد استفاده براي 0 و 1 دامنه ي swing ~ براي هر سيستم به طور دلخواه انتخاب مي شود و معمولاً کمتر از 10 V ~ است .

logic switch
سوئيچ ~ منطقي ~ آرايه ي ديودي يا هر نظم يوئيچينگ ديگري که قادر به هدايت کردن سيگنال ورودي به يکي از خروجيهاي چند گانه باشد .

logic symbol
نماد منطقي ~ نماد گرافيکي ، نشان دهنده ي افزارهايي براي انجام بعضي عملکردهاي کامپيوتري تعريف شده ي ساده مانند NOT, AND , OR , NAND , NOR .

log- periodic antenna
آنتن لگاريتمي تناوبي ~ آنتن باند پهني که طولها و فاصله هاي بين اجزاي آن به گونه اي انتخاب مي شود که الگوهاي تابش دو جهته ، امپدانس و ساير ويژگيهاي آنتن در تعدادي از فرکانسهاي ديگحر که در نموداري با مقياس لگاريتمي فاصله هاي حامل دارند ، تکرار مي شود .

log- periodic dipole array
آرايه ي دوقطبي لگاريتمي تناوبي ~ آرايه آنتن باند پهني که طولها و فاصله هاي دوقطبي آن با دور شدن از منبع افزايش مي يابد و خطوط انتقال آن بين اجزاي دوقطبي مجاور معکوس مي شوند . الگوي تابش آن يک جهته رو به عقب به سوي منبع است .

log - periodic folded - dipole array
آرايه ي دوقطبي تا شده ي لگاريتمي تناوبي ~ آنتن تک جهته ي باند پهن که اجزاي آن در ارايه دو قطبي لگاريتمي تناوبي منظم مي شوند . اما تمام دو قطبيهاي تا شده به جاي موازي بودن به طور سري ، خط انتقال متصل مي شود . نوار نازک فازبندي به طور تجربي در هر دو قطبي تا شده تنظيم يم شود تا پرتو رو به عقب خوبي تول ...