lower sideband

lowest useful high frequency

پايين ترين بسامد بالاي مفيد ~ پايين ترين بسامد بالايي که رد زمان معيني براي انتشار يونوسفري امواج بين دو نقطه ي معين موثر است . مقدار اين بسامد با عواملي از قبيل جذب ، توان فرستنده ، بهره آنتن ، مشخصه هاي گيرنده ، نوع خدمات و شرايط ~ نويز تعيين مي شود .

low rrequency

بسامد - پايين ~ تخصيص باند بسامد 30 تا 300 کيلو هرتز متماظر با طول موج کيلومتري بين 1 تا 10 کيلو متر با تعريف کميته مخابرات فدرال ( FCC ) .

low-frequency induction heater

گرم کننده يالقايي بسامد - پايين ~ گرم کننده ي القايي که جاري شدن جريان آن با بسامد خط برق شهر با القا شدن در ماده آن را گرم مي کند .

low frequency padder

خازن تنظيم دقيق بسامد پايين ~ خازن تنظيم دقيق متصل شده به طور سري با پيچک تنظيم نوسان ساز گيرنده ي سوپر هترودين که در حين تنظيم براي درجه بندي مدار در انتهاي بسامد پايين ناحيه تنظيم به کار مي رود .

low level

سطح پايين ~ يکي از دو سطح با وضعيت منطقي در سيستم منطقي ديجيتال که کمتر از سطح ديگر مثبت است . وقتي که هر دو سطح پايين و بالا منفي باشند مي توان از مفهوم عکس استفاده کرد . يعني سطحي که کمتر منفي باشد . ( مثبت تر باشد . ) به عنوان سطح يا وضعيت پايين در نطر گرفته مي شود . )

low-level language

زبان سطح پايين ~ زبان برنامه نويسي نوشته شده به صورت رمز ماشين کامپيوتر ميزبان .

low- level modulation

مدله سازي سطح پايين ~ مدله سازي انجام شده در نقطه اي از سيستم که سطح توان در مقايسه با سطح توان در خروجي سيستم کم است .

low - level radio-frequency signal

سيگنال بسامد راديويي سطح پايين ~ سيگنال بسامد راديويي که توان لازم را براي راه اندازي لامپ tr,atr, tr-pre ندارد .

low - loss insulator

عايق کم تلفات ~ عايقي که تلفات آن در بسامدهاي راديويي بالا قابل صرف نظر کردن است .

low- loss line

خط کم تلفات ~ خط انتقالي که اتلاف توان آن در واحد طول کم است .