magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker


اصطلاح
برق و الکترونیک
84 حرف
9 کلمه
معانی و توضیحات
بلندگوي آرميچر - مغناطيسي ، بلندگوي الکترومغناطيسي ، بلندگوي مغناطيسي ، بلندگوي آرميچر - متحرک ~ بلندگويي که ديافراگم آن با آرميچر فرومغناطيس حرکت مي ند که به طور متناوب با واکنش متقابل بين ميدان آهنرباي دائمي و ميدان توليد شده به وسيله پيچک حامل جريان بسامد صوتي ، جذب و دقع مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker معنی magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker معنی magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic bearing
جهت مغناطيسي ~ زاويه بين جهت شمال مغناطيسي و مسير حرکت هواپيما يا کشتي در صفحه ي افق . ~ ياتاقاني که با استفاده از ميدانهاي مغناطيسي ، محوري را در فضاي آزاد نگه مي دارد . اين ميدانها معمولاً به وسيله ترکيبي از آهنرباي الکتريکي و دايمي به وجود مي آيد .

magnetic ~ bias
باياس مغناطيسي ~ ميدان مغناطيسي پايداري که به مدار مغناطيسي رله يا قطعه مغناطيسي ديگر اعمال مي شود .

magnetic biasing
باياس کردن مغناطيسي ~ باياس کردن محيط ضبط مغناطيسي در حين ضط يا سوراکردن يک ميدان مغناطيسي اضافي بر روي ميدان سيگنال در حال ضبط . با اين کار رابطه اي خطي بين دامنه سيگنال و چگالي شار باقي مانده در محيط ضبط به وجود مي آيد .

magnetic biasing coil
پيچک باياس مغناطيسي ~ سيم پيچي روي واکنشگر اشباع شدني که مغناطيس سازي ابتدايي هسته را هم در قطبيت ~ و هم در مقدار تثبيت مي کند .

magnetic blowout
خاموش سازي مغناطيسي ~ آهنرباي دائمي يا الکتريکي که ميدان مغناطيسي ناشي از آن در امتداد جرقه ي کنتاکتهاي در حال باز شدن کليد يا مدار شکن قرا رمي گيرد و در نتيجه به مستهلک شدن جرقه کمک مي کند .

magnetic brake
ترمز مغناطيسي ~ ترمز اصطکاکي کنترل شونده با ابزارهاي الکترومغناطيسي .

magnetic bubble
حباب مغناطيسي ~ ناحيه استوانه پايدار ( غير فرار ) مغناطيس شدگي ساخته شده با ميدان مغناطيسي خارجي بر روي پوسه نازکي از ماده ي مغناطيسي . جهت مغناطيس شدگي عمود بر صفحه ي ماده است . حافظه حباب مغناطيسي بر اين اساس ساخته مي شود .

magnetic - card
کارت مغناطيسي ~ کارتي با يک نوار مغناطيسي که مي توان با مغناطيس سازي انتخابي ، داده هاييرا به اندازه ي نوار مغناطيسي کامپيوتري روي آن ذخيره کرد . کاربردهاي آن عبارت اند از کارتهايي براي دسترسي به پول نقد در خارج از زمانهاي کار بانک و از طريق ماشينهاي خود پرداز ( ATM ) و بليطهاي مافرتي ماهانه ، که م ...

magnetic character
سلول مغناطيسي واحد ي از حافظه مغناطيسي که قادر به ذخيره کردن يک بيت از اطلاعات مانند يک وضعيت 0 تا 1 باشد .

magnetic charecter
نويسه مغناطيسي ~ نويه چاپ شده با جوهر مغناطيسي ، مانند آنچه که بر روي چکهاي بانکي ، هم براي خواندن با ماشين و هم خواندن انسان چاپ ~ مي شود .