magnetic levitation


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
شناوري مغناطيسي ~ استفاده از نيروهاي مغناطيسي براي معلق نگهداشتن پايدار وسيله نقليه زميني زير يا روي ريل هدايت مناسي . يک روش پيشنهادي آن استفاده از خاصيت جذب فرومغناطيس است . آهنرباهاي DC ~ يا AC روي سقف وسيله نقليه ، در زير ريل فرومغناطيس قرار مي گيرند تا نيروي جذب را براي معلق نگهداشتن وسيله نقليه در زير ريل فراهم آورند . ايده ديگر استفاده از القا ابررسانايي است . واکنش متقابل ~ نيروي پالسي متناوب بين پيچکهاي آهنرباي ابر رسانا در وسيله نقليه و جريانهاي القايي در رساناهاي ريل هدايت . وسيله نقليه را شناور نگه ميدارد . وسايل نقليه شناور معمولاً يا موتروهاي الکتريکي خطي با شکل ديگري از نيروهاي محرکه ، براي حمل و نقل سريع زميني ، راه اندازي مي شوند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic levitation معنی magnetic levitation معنی magnetic levitation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic levitation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic line of force
خط نيروي مغناطيسي خطي فرضي که هر قسمت آن جهت شار مغناطيسي را در آن نشان مي دهد .

magnetic material
ماده ي مغناطيسي ~ ماده اي که تراوايي مغناطيسي آن به مقدار قابل توجهي بيشتر از هوا يا خلا است . مواد فرو مغناطيس به شدت مغناطيسي هستند . در حالي که مواد پارا مغناطيسي خاصيت مغناطيسي بسيار ضعيفي دارند .

magnetic meridian
طول مغناطيسي ~ خط افقي جهت دار در هر نقطه روي سطح زمين ، در جهت مولفه ي افقي ميدان مغناطيسي زمين در آن نقطه .

magnetic mine
معدن مغناطيسي ~ معدن زير آبي که وقتي ميدان مغناطيسي آن دراثر عبور کشتي عوض شود منفجر مي شود .

magnetic modulator
مدوله کننده ي مغناطيسي ~ مدوله کننده پالس کاتدي براي مکنترونهاي رادار که بر اساس مشخصه هاي اشباع القا گرها عمل مي کند. اين مدوله کننده به لامپ تيراترون يا قطعه سوييچ کننده نيازي ندارد . القا گرها انرژِ خود را با تشديد از طريق خازنهاي موازي در يک شبکه پي به کاتد مگنترون منتقل مي کنند .

magnetic moment
گشتاور مغناطيسي ~ گشتاور دو قطبي مغناطيسي ، گشتاور مغناطيسي با چرخش ذاتي ذره و حرکت مداري ذره در سيستم رابطه دارد.

magnetic north
شمال مغناطيسي ~ جهتي که با عقربه ي نشانگر شمال قطب نماي مغناطيسي ، تحت تاثير ميدان مغناطيسي زمين مشخص مي شود . از آنجا که نصف النهار هاي مغناطيسي اغلب خطوط غير مستقيم را دنبال مي کنند ، سوزن قطب نما در هر نقطه معين به طور مطمئن به قطب مغناطيسي اشاره نمي کند .

magnetic pole
قطب مغناطيسي ~ 1- يکي از دو قطب آهنربا که شدت خاصيت مغناطيسي در نزديکي آنها بيشتر است . اين قطبها را شمال و جنوب مي نامند ~ 2. يکي از دو موقعيت روي سطح زمين که راستا سوزن قطب نما به آنها اشاره مي کند . قطب شمال مغناطيسي به قطب جنوب جغرافيايي نزديک است و قطب جنوب سوزن قطب نما را جذب مي کند .

magnetic reaction analyzer
تحليلگحر واکنش مغناطيسي ~ تحليگري با آشار ساز هال که شدت ميدان مغناطيسي را به طور مستقيم با دقت زياد اندازه گيري مي کند . و امکان تغيين مکان نواقص ريز را در حين بازرسي مغناطيسي جوشکاري و موارد ديگر ، فراهم مي کند .

magnetic reading head
هد خواندن مغناطيسي ~ هد ~ مغناطيسي که تغييرات مغناطيسي را در نوار يا ديسک مغناطيسي به تغييرات ولتاژ با جريان متناظر آن تبديل مي کند .