main lobe; major lobe


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
لب اصلي ؛ لب بزرگ ~ حوزه ي تابش از يک آنتن که شامل بيشينه ي مقدار تابش در جهت معين است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت main lobe; major lobe معنی main lobe; major lobe معنی main lobe; major lobe به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک main lobe; major lobe در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
main quantum number
عدد کوانتومي اصلي ~ عدد صحيح مثبتي که اندازه ي مدار الکترون را تعيين مي کند.

main memory
حافظه ي اصلي ~ حافظه ي همه منظوره کامپيوتر ، اين حافظه امکان دسترسي سريع به دستورالعملهاي ذخيره شده و داده هاي در حال پردازش را فراهم مي کند و به طور معمول از حافظه هاي ديناميک با دسترسي تصادفي ( DRAM) تشکيل مي شود.

maintenance
نگهداشت ~ 1. اندازه گيريهاي پيشگيري کننده يا اصلاح کننده براي نگهداشتن تجهيزات در شرايط عملکردي مطلوب . 2. عملکرد و راه اندازي آزمايشي برنامه ها و پرونده هاي کامپيوتري براي به روز کردن و تصحيح خطاها .

main termainal
پايه اصلي ~ در تريستور دو قطبي ، پايه اي که با عدد 1 مشخص شده است . پايه ديگر که جريان اصلي در آن جاري مي شود يا عدد 2 مشخص شده است.

major apex face
وجه رأس بزرگ ~ يکي از سه مجه شيبدار بزرگ که تا رأس يا آخرين نقطه مشخص بلور کوارتز طبيعي ادامه مي يابد . سه وجه شيبدار کوچکتر جه هاي رأس کوچک هستند.

majority emitter
گسيلنده اکثريت ~ الکترودي که جرياني از حاملهاي اکثريت از آن به ناحيه داخلي الکترود ترانزيستور وارد مي شوند.

majority logic
منطق اکثريت ~ منطقي که در آن خروجي به وضعيت اکثريت وروديها بستگي دارد.

make-before-break contacts
اتصالهاي وصل - قبل از - قطع ~ اتصالهاي دو وضعيتي آرايش يافته به گونه اي که اتصال متحرک مدار جديدي را پيش از قطع مدار قبلي وصل کند.

make contact
اتصال وصل ~ اتصالي در رله که در حالت عادي باز است. با برق دار شدن رله ، مدار آن بسته مي شود.

management information system
سيستم اطلاعات مديريتي ~ سيستم اطلاعات کامپيوتري که داده هايي از قبيل هزينه هاي مواد ، سربار ، گسترش عملکرد ، فروش و سود و زيان را دريافت و در فواصل زماني مشخص آنها را پردازش ميکند. اين سيستم گزارشهاي نتيجه گيري را براي هدايت مديريت و تصميم گيريهايي مقتضي تهيه مي کند. اين گزارشها م يتوانند ديداري و ...