megampere

megarad

مگا راد ~ دز تابش معادل با 10 به توان شش راد . بعضي مواقع آن را به صورت مگاراد ( si) ~ يا مگاراد ( sio ~ ) بيان مي کنند که نشان دهنده ي ماده ي معادل جذب کننده تابش است .

megavolt

مگاولت ~ يک ميليون ولت .

megavoltampere

مگاولت آمپر ~ يک ميليون ولت آمپر .

megawatt

مگاوات ~ يک ميليون وات .

megawatthour

مگاوات ساعت ~ يک ميليون وات ساعت .

megger

مگر ~ مارک تجاري شرکت جيمز جي . بيدل براي اهم سنجهاي مقياس بالا که يک مولد dc ~ دستي به عنوان منبع ولتاژ دارد . اين دستگاه مي تواند مقادير مقاومت جدا سازي شده را بر حس مگااهم اندازه گيري کننند .

megohm

يک ميليون اهم .

megohm-farad

مگا اهم - فاراد ~ مقدار مجاز مقاومت جداسازي خازنهاي ذخيره ي انرژي .

megohmmeter

مگا اهم سنج ~ اهم سنجي که مقاومتهاي مگا اهم ، گيگااهم ، ترااهم را اندازه گيري مي کند. براي اين کار به ولتاژهاي آزمايش زياد ، بعضي وقتها بيش از 1 KV براي بالاترين محدوده ها نياز است .

Meissner effect

اثر مايزنر ~ وقتي که ابر رساناي به دمايي کمتر از دماي لازم براي ابررسانايي خنک ، به نظر مي رسد که ماده کاملاً يا مغناطيس شده است . مغناطيس شدگي القا شده به طور مؤثري در برابر ميدان مغناطيسي اعمال شده مقابله مي کندبه طوري که هيچ ميدان مغناطيسي در ماده به وجود نمي آيد.