metal - semiconductor filed - effect transistor


اصطلاح
برق و الکترونیک
47 حرف
7 کلمه
معانی و توضیحات
ترانزيستور اثر ميدان نيمرسانا - فلزي ~ ترانزيستور اثر ميدان که گيت فلزي آن به طور مستقيم روي کانال نيمرساناي آن ساخته شده است ، به طوري که مانند يک ديودشاتکي عمل مي کند. اين ترانزيستور با MOSFET که کيت آن با لايه عايق اکسيد از کانال آن جدا شده است ، فرق دارد . MESFET ~ از مواد گروه V-III ~ مانند گاليم آرسنيد (GaAs) يا اينديم فسفيد (INP ) ساخته مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت metal - semiconductor filed - effect transistor معنی metal - semiconductor filed - effect transistor معنی metal - semiconductor filed - effect transistor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک metal - semiconductor filed - effect transistor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
metal - tank mercury - arc rectifier
يکسوساز محفظه -فلز قوس - جيواه اي ~ يکسوساز قوس - جيوه اي که کاتد جيواه اي و آند آن در يک محفظه يا اتاقک فلزي قرار دارند.

metal transistor can
محفظه فلزي ترانزيستور ~ محفظه فلزي استاندارد شده براي پوشش بدون درز قطعات نيمه رسانا و رله هاي مينياتوري .

meteoric scatter
پراکندگي شهاب سنگي ~ شکلي از پراکندگي انتشاري که در آن باراني از شهاب سنگها امواج راديويي را به سمت زمين پراکنده مي کنند. براي اين کار از دو خط ارتباط راديويي که در دو جهت مخالف کار مي کنند،استفاده مي شود . هر پيامي که روي يک خط ارتباط ارسال شود ، از روي خط ديگر برگشت داده مي شود ، به طوري که فرستن ...

meteorograph
هوانگار ~ ابزاري که داده هاي هواشناسي مانند فشار هوا، دما و رطوبت را ندازه گيري و ثبت مي کند. اگر شامل يک دکل نيز باشد آن را جونگار مي نامند . در صورتي که همواره با يک فرستنده راديويي به کار برده شود آن را راديو سوند مي نامند .

meter
سنجه ؛متر ~ 1. دستگاهي که مقادير کميت مورد نظر را اندازه گيري مي کند. واژه سنجه معمولاً براي ابزار نشانگر تنها، مانند ولت سنج يا اهم سنج به کار برده مي شود . 2. [m] واحد اصلي طول در سيستم متريک و معادل با 39/37 اينچ يا 3/28 فوت يک متر برابر 100 سانتيمتر يا ميلي متر است . در سال 1960 متر به صورت 165 ...

meter-kilogram - second - ampere unit ( MKSA unit)
واحد متر - کيلو گرم - ثانيه - آمپر ( يکاي MKSA ) ~ واحد الکتريکي مطلق عملي بر اساس متر ، کليوگرم ،ثانيه و آمپر به عنوان واحد هاي اساسي .

meter - kilogram - second unit ~ (MKS unit )
واحد متر - کيلو گرم - ثانيه ( يکاي MKS ) ~ واحد مطلق بر اساس متر ، کيلو گرم و ثانيه به عنوان واحد هاي اساسي .

meter - type relay , contact - making meter , instrument - type relay
رله نوعي سنجه ، سنجه وصل کننده ، رله نوع ابزاري ~ رله اي با حرکت سنجه اي که يک نشانه contact- bearing دارد که به سمت اتصال ثابت نصب شده بر روي درجه بندي سنجه حرکت مي کند يا از آن دور مي شود .

metric sabin
سابين متريک ~ واحد جذب صدا در يک سطح معادل با m2 ~ از سطحي که صدا را کاملاً جذب کند .

metric wave
موج متريک ~ موج راديويي با طول موج بين 1 تا 10 متر ، متناظر با بسامد حيلي بالا ( vhf) .