modulation factor


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضريب مدوله سازي ~ نسبت تغييرات قله در مدوله سازي فرستنده به بيشينه تغييراتي که فرستنده براي آن طراحي شده است . آن را مي توان بر حسب در صدا بيان کرد. در مدوله سازي دامنه ، ضريب مدوله سازي برابر با نسبت نصف اختلاف بيشينه و کمينه دامنه هاي موج مدوله شده ~ ي ~ دامنه به دامنه متوسط است . در مدوله سازي بسامد ، برابر با نسبت باسمد حقيقي نوسان به بسامد نوسان لازم براي مدوله سازي 100/0 است ، که بر حسب درصد بيان مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت modulation factor معنی modulation factor معنی modulation factor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک modulation factor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
modulation frequency
بسامد مدوله سازي ~ نرج تغييرات سيگنال مدوله شده بسامد حول بسامد حامل .

modulation index
شاخص مدوله سازي ~ نسبت انحراف بسامد به بسامد موج مدوله کننده در سيستم مدوله سازي بسامد در صورتي که موج مدوله کننده سينوسي باشد .

modulation meter
مدله سازي سنج ~ ابزاري که ضريب مدوله سازي قطار موج مدوله شده را در فرستنده اندازه گيري مي کند . مقدار خوانده شده معمولاً بر حسب درصد بيان ميشود .

modulation noise
نويز مدوله سازي ~ نويزي که سيگنال مدوله کننده ايجاد مي کند . سطح نويز را تابعي از شدت سيگنال مي کند .

modulation percentage
در صد مدوله سازي ~ مقدار درصد به دست امده از ضرب کدرن ضريب مدوله سازي در 100 .

modulation transfer function
تابع انتقال مدوله سازي ~ منحني که کنترل است روشنايي بين خطهاي سياه و سفيد را بر روي صفحه نمايش گرافيکي - حرفي با افزايش تعداد خطوط نشان مي دهد.

modulator
مدوله کننده ~ مدار يا قطعه ي فرستنده اي که دامنه ، بسامد ، فاز يا مشخصه ديگري از سيگنال حامل را متناظر با شکل موج سيگنال مدوله کننده اي که شامل اطلاعات مفيد است . تغيير مي دهد . حامل مي تواند جيران مستقيم ، قطار پالس ، باريکه نور ، باريکه ليزر يا محيط ارسال ديگري باشد .

module
مدول ~ بسته بندي استاندارد شده ، يک شکل ، قابل تعويض براي مدار ،يا قطعات الکتريکي که تغمير شف جايگزيني و انبارکردن را ساده تر مي کند . مدوله مي تواند پوشش بسته يا برد مداري داراي ابعاد يکسان سازي شده باشد ، مثلاً منابع تغذيه ولتاژ پايين و جعبه هاي ATE ~ براي مدارهاي الکترونيکي هواپيما .

module generation
توليد مدول ~ ساختن خودکار قسمتهاي اصلي مدار مجتمع با تعريف پارمترهاي کنترلي ساختار و/ يا عملکرد آن قسمت مانند ROM, PAL . RAM ~ مسير داده ثباتها ، مالتي پلکرها و خانواده هاي منطقي استاندارد .

modulon check
آزمون همنهشتي ~ آزمون سيستمي کامپيوتر که در آن هر عددي که روي آن عملياتي انجام مي شود متناظر با عدد آزمون است . اين عدد آزمون برابر با باقي مانده اي است که از تقسيم عدد تحت عمليات بر n ~ به دست مي آيد . بنابر اين در آزمون همنهشتي 4 باقي مانده اي که به عنوان عدد آزمون گرفته مي شود 0،1، 2 يا 3 است .