mount


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
پايه ~ 1. عايق شوک يا ارتعاش ، ضريه گيري که معمولاً ازيک عضو کشسان و يک يا چند عضو غير کشسان تشکيل مي شود که دستگاه را در برابر ~ شوک يا ارتعاش نگه مي دارند . 2. فلنج يا ابزار ديگري براي متصل کردن لامپ خلا يا کاواک به مجبر .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت mount معنی mount معنی mount به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک mount در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
mountain effect
اثر صخره اي ~ اثر عوارض زميني سخت بر انتشار امواج راديويي که سبب بازتابشهاي ايجاد کننده خطا در تشخيص جهت يابهاي راديويي مي شود .

mouse
موش ~ وسيله جانبي کامپيوتر که حرکت آن روي صفحه افقي سبي حرکت مکان نما روي صفحه ي مونيتورکامپيوتر ، در همان جهت مي شود .

movable contact
اتصال قابل حرکت ~ اتصال رله اي که به طور مکانيکي به اتصال درگير با غير درگير يا اتصالهاي ثابت ديگر جا بجا مي شود .

moving - coil galvanometer
گالوانومتر با پيچک متحرک ~ گالوانومتري که جيان خروجي از پيچک معلق يا گردان در مديان مغناطيسي ثابت شده را اندازه مي گيرد .

moving - coil hydrophone
ميکروفون آبي با پيچک متحرک ~ ميکروفوني با پيچک متحرک که به امواج صوتب ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .

moving -coil meter
سنجه با پيچک متحرک ~ سنجه اي که پيچک دوران کننده به حول محور عنصر متحرک آن است .

moving -conductor loudspeaker
بلندگو با رساناي متحرک ~ ميکروفوني با رساناي متحرک که به امواج صوتي ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .

moving - conductor microphone
ميکروفون با رساناي متحرک ~ ميکروفوني که خروجي الکتريکي آن ف ناشي از حرکت رسانا يا پيچکي در ميدان مغناطيس است . مانند ميکروفونهاي ديناميکي يا سرعتي .

moving - iron instrument
ابزار داراي آهن متحرک ~ ابزاري که بر اساس عبور جريان از يک يا چند پيچک ثابت عمل کننده بر روي يک يا چند قطعه آهن نرم عمل مي کند . که حداقل يکي از آنها قابل حرکت است .

moving load
بار متحرک ~ بخشي از موجبر با پيستوني که موقعيت با رکم - بازتابش مخروطي شکل لغزاني را براي تنظيم فاز بازتابش باقي مانده از بار کنترل ميکند .