nonlinear distortion

nonlinear element

عنصرغير خطي ~ عنصري که افزايش ولتاژ اعمالي به آن ، افزايش خطي را در جريان آن به وجود نمي آورد.

nonlinear feedback control system

سيستم کنترل فيدبک غير خطي ~ سيستم کنترل فيدبکي که در آن رابطه بين سيگنالهاي ورودي و خروجي خطي نيست.

nonlinearity

غير خطي بودن ~ انحراف هر رابطه تابعي از نسبت مستقيم .

nonlinear material

ماده ~ غيرخطي ~ ماده اي که تغييرات فيزيکي غير متناسب با انرژي يا نيروي اعمال شده به آن نشان مي دهد . مثلاً ماده ي پيزوالکتريکي که خروجي الکتريکي آن با فشار وارد بر دو وجه متقابل آن نسبت خطي نداشته باشد.

nonlinear network

شبکه غيرخطي ~ شبکه اي که با معادلات ديفرانسيل خطي که در آنها زمان متغيير مستقل است ، بيان نشود.

nonlinear taper

تغيير دهنده غيرخطي ~ توزيع غيريکنواخت مقاومت در طول پتانسيومتر يا رئوستا .

nonmagnetic

غير مغناطيس ~ ماده ي غير قابل مغناطيسي شدن که در نتيجه تحت تأثير ميدان مغناطيسي قرار نمي گيرد . مانند هوا، شيشه ، کاغذ و چوب . تراوايي مغناطيسي همه ي اين مواد ، مانند خلأ ، برابر با 1 است.

nonmagnetic steel

فولاد غيرمغناطيسي ~ آلياژ فولادي که شامل حدود 0/012 منگنز ودر بعضي موارد ، مقدار کمي نيکل است . اين فولاد در دماهاي معمولي ، عملاً غيرمغناطيسي است. بعضي از آلياژهاي فولاد زنگ نزن غير مغناطيسي هستد.

nonpolarized electrolytic capacitor

خازن الکتروليتي غيرقطبي ~ خازن الکتروليتي که در آن پوسه دي الکتريک در مجاورت دو الکترود فلزي مجاور تشکيل مي شود تا در هر دو جهت جاري شدن جريان ساختار مشابهي داشته باشد . اين نوع خازن رامي توان با قرار دادن پشت به پشت دو خازن قطبي نيز ساخت.

nonquantized system

سيستم غير کوانتايي ؛ سيستم نا کوانتيده ~ سيستمي از ذرات که فرض مي شود انرژي آنها مي تواند به طور پيوسته تغيير کند. بنابراين تعداد حالتهاي ميکروسکوپي سيستم که با موقعيت و سرعت ذرات در هر لحظه معين تعريف مي شود ، بي نهايت است.