origin


اصطلاح
برق و الکترونیک
6 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
مبدأ ~ محل تقاطع محورهاي مرجع در نمودار .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت origin معنی origin معنی origin به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک origin در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
original equipment manufacturer
سازنده تجهيزات اصلي ~ سازنده اي که تجهيزاتي را به شکل نهايي توليد ميکند، سازنده به طور معمول قطعات و زير مجموعه هايي را سرهم مي کند که از مابع ديگر به دست آمده اند.

OR logic
منطق « يا» ~ مدار منطقي طراحي شده به گونه اي که هر ورودي آن يک خروجي ايجاد خواهد کرد.

orthoferrite
اورتوفريت ~ ماده مغناطيسي که شامل ترکيبي از فريتها و عناصر کمياب زميني است . اين ماده تشکيل دهنده نواحي مغناطيسي در حافظه هاي حبابي است.

orthogonal mode
حالت متعامد ~ در قطعه مغناطيسي، به حالت عملکرد مشخص شده با دو جهت تحريک عمود بر هم متقابل گفته مي شود .

oscillation
نوسان ~ 1. تغيير متناوب در متغير ، مانند تغيير در دامنه جريان متناوب يانوسان يک پاندول 2. تناوب 3. ارتعاش .

oscillator
نوسان ساز ~ 1. مداري که جريان متناوبي با بسامد تعيين شده به وسيله مقادير اجزاي آن توليد ميکند. نوسانها با استفاده از پسخورد مثبت در لامپ الکتروني ، ترانزيستور ، تقويت کننده مغناطيسي ياقطعه تقويت کننده ديگر ايجاد مي شود . نوسانها با دريافت توان از باتري يا منبع توان ديگر پايدار نگهداشته مي شود . برا ...

oscillator coil
پيچک نوسان ساز ~ ترانسفورماتور RF در مدار نوسان ساز گيرنده سوپرهترودين يامدارهاي نوسان ساز ديگر که پسخورد لازم براي نوسان را به وجود مي آورد.

oscillator harmonic interference
تداخل هماهنگ نوسان ساز ~ تداخلي که در گيرنده سوپرهترودين متصل مي شود و امکان تنظيم رديابي را بين نوسان ساز و پيش انتخابگر در بسامدهاي پايين انتهاي محدود ي تنظيم فراهم مي آورد.

oscillator radiation
تابش نوسان ساز ~ شدت ميدان توليد شده در فاصله اي از نوسان ساز محلي گيرنده راديويي يا تلويزيوني .

oscillatory circuit
مدار نوساني ~ مداري که در آن امکان ايجاد نوسان و ادامه يافتن آن وجود دارد .