passband


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
باند گذر ~ باند بسامدي که در آن تضعيف فيلتر صفر است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت passband معنی passband معنی passband به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک passband در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
pass element
عنصر عبوري ~ عنصر فعالي مانند ترانزيستور يا لامپ خلأ که به طور سري با بار منبع تغذيه DC رگوله شده قرار گرفته است و با تقويت کننده اي کنترل مي شود، به طوري که مقاومت سري آن به مقدار لازم براي ثابت نگهداشتن ولتاژ خروجي DC تغيير مي کند.

passband filter
فيلتر ميان گذر ~ فيلتري که تنها به يک باند بسامدي ، اجازه عبور بدون تضعيف را مي دهد . بسامدهاي بالاتر و پايين تر از اين باند گذر حذف مي شوند.

passivated transistor
ترانزيستور غير فعال ~ ترانزيستوري که با استفاده از غير فعال سازي در برابر بروز اشکالهاي زودهنگام و پيش از استفاده از آن ، حفاظت شده است.

passivation
غير فعال سازي ~ نشاندن لايه اي از ماده عايق مانند دي اکسيدسيليسيم يا نيتريد سيليسيم بر روي پولک نيمه رسانا سا ناحيه از قطعه غير فعال براي پايدار سازي و حفاظت سطح آن در برابر رطوبت ، الودگي و صدمات مکانيکي . اين لايه نشتي جريان - معکوس را در نيمه رساناها کاهش مي دهد ، ولتاژ شکست را افزايش مي دهد و ن ...

passive communication satellite
ماهواره مخابراتي غيرفعال ~ ماهواره اي که سيگنالهاي مخابراتي را بين ايستگاهها، بدون انجام تقويت ، باز ني تاباند . ماهواره پژواک از اين نمونه بود.

passive component
جزء غيرفعال ~ جزء الکترونيکي که تغذيه اي به آن داده نمي شود و نمي تواند تقويت يا نوسان کند يا شکل انرژي ورودي خود را تغيير دهد ، مانند مقاومت ، خازن ، پيچک و ترانسفورماتور .

passive cornerreflector
بازتابنده زاويه اي غيرفعال ~ بازتابنده زاويه اي که انرژي ارسالي از آنتن فرستنده فاصله دار را باز مي تاباند . اين بازتابنده ، بازتابش سيگنالهاي رادار از اجسامي را که نمي توانند هدفهاي خوبي براي رادار باشند ، مانند قايق فايبرگلاسي ، بهبود مي بخشد .

passive electronic countermeasures
پاد سنجش الکترونيکي غير فعال ~ روشهاي غير فعال براي علبه بر درهم سازي الکترونيکي سيگنالها از سوي دشمن ، مانند تعيين بسامد يا شماي مدوله سازي سيگنالهاي درهم سازي و تنظيم مجدد يا تغيير مدوله سازي فرستنده هاي خودي براي کمينه ~ کردن يا حذف تداخل . قابليت انجام اين تنظيمهاي زير کانه تردستي ناميده مي شون ...

passive filter
فيلتر فعال ~ فيلتري که از عناصر غير فعال و بدون عناصر فعال ساخته مي شود .

passive guidance
هدايت غير فعال ~ هدايت وسيله نقليه با استفاده از قطعات از پيش تنظيم شده يا لخت بدون تکيه بر سيگنالهاي خارجي يا مشاهده .