phase shifter


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
جا به جا کننده فاز ~ جزئي از سيستمهاي رادار بسامد بالاي ارايه - فازي که با استفاده از عنصر فعالي در داخل جابه جا کننده ، در بسامد ارسالي جا به جايي فاز ايجاد مي کند . تغيير فاز همزمان در آرايه اي از جا به جاکننده هاي فاز جهت باريکه رادار را به طور الکترونيکي عوض مي کند . انتخاب جا به جا کننده مناسب براي هر سيستم آنتن خاص به بسامد کاري و توان RF ~ ارسالي بستگي دارد . در بسامدهاي بالاي باند S جابه جاکننده هاي فاز موجبر فريتي تلقات جايگذاري کمتري نسبت به واحدهاي ديودي نيمه رسانا دارند . اما در سيستمهايي که در بسامدهاي ريز موج پايين تر عمل ميکنند . توان RF کمتر است و وزن و ابعاد سيستم کم شده است. جا به جاکننده هاي فاز ديودي بيشتر به کار مي روند . جابه جايي فاز امکان پويش باريکه هاي ارسال و دريافت را فراهم مي کنند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت phase shifter معنی phase shifter معنی phase shifter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک phase shifter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
phase - shift keying
کليد زني جابه جايي فاز ~ سيستم مدوله سازي براي ارسال داده ها در بعضي از مودمها سيگنال مدوله کننده دودويي ، در ساده ترين شکل ، فاز هاي 0 و 180 درجه را براي نمايش علامت و فاصله يا اعداد دودويي 1 و 0 در حاصل ايجاد مي کند . باي سرعتهاي داده بالاتر در طول خطوط سيمي ، امکان ايجاد چهار يا هشت جابه جايي فا ...

phase - shift microphone
ميکروفون جابه جايي فاز ~ ميکروفوني با شبکه جابه جايي فاز که ويژگيهاي جهت دار ايجاد مي کند .

phase - shift omnidirectional radio range
بردراديويي همه جهتي جابجايي فاز ~ برد راديويي همه جهتي که موقعيت جغرافيايي هواپيما را با استفاده از دو موج حامل معين مي کند. فاز يکي از دو موج به طور پيوسته تغيير مي کندو فاز موج ديگر تغيير ثابتي دارد. اين موج تنها در امتداد خط مرجعي که معمولاً شمال است . هم فاز مي شوند .

phase-shift oscillator
نوسان ساز جا به جايي فار ~ نوسان سازي که داراي شبکه جا به جايي فازي است که 180 درجه جا به جايي به ازاي هر طبقه متصل بين ورودي و خروجي قطعه تقويت کننده ايجاد مي کند .

phase simulator
شبيه ساز فاز ~ ابزار آزمايش دقيق که سيگنال هاي داده و رجع هم بسامدي توليد مي ند که فاز جدا شده دقيقي دارند .

phase -splitter
مداري ه يک سيگنال ورودي ولتاژرا ميگيرد و در سيگنال ولتاژ خروجي با 180 درجه اختلاف فاز توليد مي کند .

phase velocity
سرعت فاز ~ سرعت حرکت نقطه اي که داراي فاز معيني در موج الکترومغنايس ، در جهت انتشار است . سرعت فاز در موجبر مي تواند بيشتر از سرعت موح باشد .

phasing caacitor
خازن فازي ~ خازني در مدار فيلتر بلوريکه بخش خازني نگهدارنده بلوز را خنثي مي کند .

phasing link
اتصال فاز ~ خط تاخيري ~ که اجزاي انتن پشته اي را طوري به يکديگر متصل مي کند که همه ي اجزا در خط انتقال هم فاز باشند .

phasor
فازور ~ کميت بيان شده به شکل مختلط با تغيير زمان يا بدون آن فازور مي توانديک بردار را نشان دهد ولي يک بردار نمي تواند شامل صفحه مختلط باشد . بنابر اين فازور نيست .