photoconductivity


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
نور - رسانايي ~ خاصيت رانايي که با روشنايي تغييير مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت photoconductivity معنی photoconductivity معنی photoconductivity به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک photoconductivity در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
photoconductor
رساناي نوري ~ نيمرسانايي که رسانايي آن با روشنايي تغيير مي کند .

photocurrent
جريان نوري ~ جريان الکتريکي که با روشنايي تغيير مي کند .

photodarlington
دارلينگتون نوري ~ تقويت کننده دارلينگتوني که ترانزيستور ورودي آن يک ترانزيستور نوري است . عملکرد آن مشابه ديود نوري است که همراه با تقويت کننده دارلينگتون در يک بسته قرا رگرفته باشد . در بعضي از مجزا سازهاي نوري از آن استفاده مي شود .

photodetector , light detector , light-sensitive ~ cell, liht-sensitive detector , photosensor
آشکار ساز نوري ف آشکار ساز نوري ، سلول حساس به نور ، آشکار ساز حساس به نور ، حسگر نوري .

photodiode
ديود نوري ~ ديود نيمرسانايي که در آن جريان معکوس با روشنايي تغيير مي کند . سلولهاي نوري پيوند - الياژِ و پيوند - رشد داده نمونه هايي از آن هستند .

photodiode parametric amplifier
تقويت کننده پرامتري ديود نوري ~ آرايش اشکخار ساز نوري بر اي باريکه هاي ليزر مدوله شده ديود به طور همزمان به صورت ديود نوري و ديود ورکتروي عمل مي کند . همراه با تقويت پارامتري که مقاومت معادل سازي آشکار ساز نوري را بالا مي برد . بسامد پمپ شوند هبخش تقويت کننده پارامتري برابر با مجموع بسامدهاي تشديد ...

photodissociation
جدا سازي نوري ~ جدا کردن يک يا چند اتم از يک مولکول با جذب کوانتوم از انرژِ الکترومغناطيسي يا فوتون .

photoelastic effect
اثر فتو الاستيک ~ تغيير ويژگيهاي نوري دي الکتريک به هنگام قرار گرفتن در معرض تنشهاي مکانيکي .

photoelectric
فوتو الکتريک ~ ويژگحي ~ مرتبط با اثرات الکتريکي نور ، مانند گسيل الکترون ، توليد ولتاژ يا تغيير مقاومت ، به هنگام قرار گرفتن در معرض تابش نور .

photoelectric absorption
جذب فتو الکتريکي ~ جذب فوتونها در اثر فتو الکتريک .