photoemitter cathode


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
کاتد نور گسيل ~ کاتد گرم نشده اي که به هنگام قرار گرفتن در معرض نور ، الکترون گسيل مي کند. گسيل الکترون مي تواند در سطح قرار گرفته در معرض نور التهابي ايجاد شود ، مانند لامپهاي خلأ معمولي . همچنين مي تواند در جهت معکوس باشد مانند کاتد نوري ارسال .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت photoemitter cathode معنی photoemitter cathode معنی photoemitter cathode به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک photoemitter cathode در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
photoflash unit
دستگاه فلاش ~ منبع نور الکترونيکي قابل حمل براي عکاسي . اين واحد از منبع توان خازني تخليه شونده ، لامپ فلاش ، باتري براي پر کردن خازن و در بعضي موارد مولد پالس ولتاژ بالا فرمان به فلاش تشکيل مي شود.

photogenerator
مولد نور ~ قطعه نيمرساناي پيوندي که قادر به توليد يا گسيل نور به هنگام دريافت پالس است .

photogoniometer
زاويه سنج نوري ~ زاويه سنجي بر پايه لامپ نوري ، به عنوان قطعه حس کننده طيف پرتو X مور مطالعه و تأثير پراش پرتو X در بلورها.

photographic transmission density; optical density
چگالي عبور فيلم عکاسي ؛ چگالي نوري ~ لگاريتم معمولي شفافيت . فيلمي که 100% نور را عبور مي دهد، چگالي 0 دارد و فيلمي که 10% نور را عبور مي دهد ، داراي چگالي 1 است .

photoionization; atomic photoelectric effect
يونيده سازي نوري ؛ اثر فتوالکتريک اتمي ~ جدا شدن يک يا چند الکترون از اتم يا مولکول با جذب يک فوتون از نور مرئي يا فرابنفش .

photo-island grid
شبکه نور - جزيره ~ سطح حساس به نور لامپ تجزيه تصوير دوربينهاي تلويزيوني .

photolithography
فتوليتوگرافي ~ روشهاي ليتوگرافي بر اساس قرار دادن مواد نيمرسانا نور مقاوم-حساس شده در برابر نور فرابنفش ( UV) از خلال ماسک .

photoluminescence
فتولومينانس ~ نور تابي شبيه سازي شده با تابش مرئي ، فرابنفش و مادون قرمز .

photomagnetic effect
اثر فتومغناطيس ~ تأثير مستقيم نو بر پذيرفتاري مغناطيسي موادي خاص .

photomagnetoelectric effect
اثر فتومغناطوالکتريک ~ توليد ولتاژ به هنگام قرار گرفتن ماده نيمرسانا در ميدان مغناطيسي و تابش نور بر يک وجه آن.