polygraph. lie detector

polyinide

پلي ايميد ~ پلاستيک سخت در دماهاي بالا که به شکل پسه و ورقه برا تخته هاي مدار چاپي چند لايه ، زير ساخت مدارهاي هيبريد ، دي الکتريک خازنهاي پوسه اي و پايه اي براي مدارهاي قابل انعطاف و کابلهاي نواري به کر مي رود .

polymethyl methacrylate substrate

زير ساخت پلي متيل متاکربليت ~ لايه حفاظتي از ماده پلاستيکي که برا ي ساخت ديسکهاي ويدئويي نوري به ار مي رود .

polyolefin

پلي اولفين ~ عايق پلاستيکي سمها به شکل تابش دهنده يا غير تابش دهنده ، اين ماده عملکردي مانند تفلون در شرايط محيطي غير معمول و در ارتفاع زياد داردو در موشکها و سفينه هاي فضايي به کار مي رود .

polyphase

چند فاز ~ واژه اي براي اشاره به دو يا چند فاز از خط برق AC .

polyphenylene sulfide

سولفيد پلي فنيلن ~ رزين پلاستيک مقاوم در برابر مواد شيميايي با استحکام بالا براي قالب گيري بدنه هاي اتصالهاي عايق ف نگهدارنده ها و اجزاي الکترونيکي ديگر . معمولاً استحکام آن را با مخلوط کردن تارهاي شيشه اي افزايش مي دهند .

polyplexer

پلي پلکسر ~ واحد راداري که وضايف دو طرفه کردن و سوييچينگ را ترکيب مي کند .

polypropylene

پلي پروپلين ~ رزين گرما شکل که مقاومت کششي ~ و دي الکتريکي بالا، جذب آب کم و مقاومت شيميايي بسيار خوبي دارد . از شکل پوسه اي آن به عنوان دي الکتريک در خازنهاي پوسه اي استفاده مي کنند . اين ماده از پليمري کردن پروپيلن ساخته مي شود ..

polyrod antenna

آنتن پلي راد ~ آنتن ريز موجي که از آرايش موازي ميله هاي ساخته شده از پلي استريسن يا مواد دي الکتريک خوب ديگر ، تشکيل مي شود . وقتي که يک سر ميله ها ، مانند يک سر موجبر ، تحريک يم شود . ميله ، از سر ديگر خود تابش مي کند .

polystyrene

پلي استيرن رزين گرما شکل با ويژگيهاي الکتريکي بسيار خوب به راحتي ماشينکاري مي شود . مقاومت شيميايي بسيار بالا و ابعاد پايداري دارد. از آن در ساخت موجبر هي ريز موج و آنتهاي ميله اي دي الکتريک استفاده مي شود . از شکل پوسه اي آن به عنوان دي الکتيک در خازنهاي پوسه اي استفاده مي شود .

polystyrene capacitor

خازني پلي استيرن ~ خازني که از پوسه پلي استيرني به عنوان دي الکتريک بين ورقه هاي نواري فلزي آن استفاده مي شود .