ballistc missile


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موشک بالستيک ~ موشکي که در بخش بالا رونده ي مسير و در هنکام پرواز به کمک سوخت هدايت مي شود اما در مراحل بعدي پرواز به سمت هدف به يک جسم آزاد تبديل مي شود . موشک روسي اسکاد نمونه ي آن است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت ballistc missile معنی ballistc missile معنی ballistc missile به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک ballistc missile در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
ballistic-missile early-warning system
سيستم هشدار سريع موشک پرتابيکي ~ سيستم الکترونيکي که وظيفه ي آن کشف و هشدار سريع در مورد حمله ي موشکهاي پتابيکي بين قاره اي دشمن است. نمونه ي آن شبکه ي متشکل ازسه پايگاه راداري دوربرد در تول ( clear ) آلاسکا ، و در جزاير بريتانيا است که حمله ي موشکي در منطقه را هشدار مي دهند.

ballistic trajectory
مسير بالستيکي ~ کسير پيموده شده توسط جسمي که تنها نيروهاي وارد بر آن نيروي گرانش و مقاومت محيط است .

balun ; balanced converter; line-balance converter; bazooka
بالان ( متوازن به نامتوازن) ؛ مبدل متوازن ؛ مبدل توازني خط ؛ بازوکا ~ وسيله اي که خط انتقال يا سيستم هم محور نامتوازن را به خط يا سيستم دو سيمه ي متوازن تطبيق مي دهد. بالان در واقع يک جلد استوانه اي به اندازه ي ربع طول موج است که روي يک انتهاي کابل هم محور متصل به آنتن قرار مي گيرد و رساناي بيروني ...

balun filter
پالايه ي بالان ~ نوعي پالايه ي خط ورودي با ترانسفورمري با سيم پيچ تفاضلي که در مقابل سيگنالهاي مد تفاضلي داراي امپدانس کم و در مقابل سيگنالهاي مد مشترک داراي امپدانس زياد است .

banana jack
سر اتصال ماده ي موزي ( بوشي) ~ سر اتصال ماده اي که سر اتصال نر موزي را قبول مي کند . نوعا در نصبهاي روي صفحه اي به کار مي رود.

banana plug
سر اتصال نر موزي ( بوشي) ~ نوعي اتصال دهنده ي ولتاژ - پايين و بسامد- کم که نوک فلز - فنري آن به شکل موز در آورده شده است . در انتها سر سيمهاي آزمون يا به عنوان پايانه براي عناصر جا شونده ( plug-in ) به کار مي رود.

band
باند، نوار ~ 1. گستره اي از بسامد ها بين دو حد معين ~ 2. يک يا مجموعه اي از شيارها روي ديسک مغناطيسي در ديسک گردان رايانه.

band-edge energy
انرژي کناره ي باند ~ انرژي کناره ي باند رسانش يا باند ظرفيت در يک جامد برابر با حداقل انرژي مورد نياز الکترون براي حرکت آزادانه در يک نيمرسانا و يا حداکثر انرژي اي که مي تواند به عنوان الکترون ظرفيت داشته باشد .

band gap
شکاف باند 1. حداقل انرژي اي که بايد به الکترون ظرفيتي واقع در شبکه ي بلوري نيمرسانا داد تا الکترون رسانش تبديل شود و بتواند آزادانه در سراسر بلور حرکت کند 2. اختلاف انرژي بين باند رسانش و باند ظرفيت در ماده شکاف باند نمايانگر طول موج يا « رنگ» نوري است که يک ماده ي مرکب جذب يا گسيل مي کند .

band-limited function
تابع باند- محدود ~ تابعي که تبديل فوريه ي آن بسيار کوچک است و يا خارج از محدوده ي مشخصي از بين مي رود.