primary winding , primary


اصطلاح
برق و الکترونیک
25 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
سيم پيچ اوليه ، اوليه ~ سيم پيچ ترانسفرماتوري که انرژي سيگنال يا توان AC را از منبع دريافت مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت primary winding , primary معنی primary winding , primary معنی primary winding , primary به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک primary winding , primary در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
prime contractor
پيمانکار اصلي ~ پيمانکاري که قرار داد مستقيم براي تمام پروژه دارد . پيمانگار اصلي مي تواند به نوبه خود بخشي از کار را به پيمانکار ديگر واگذار کند .

priming speed
سرعت ايجاد ~ نرخ ايجاد عناصر ذخيره اي متوالي در لامپ ذخيره بار .

principal axis
محو اساسي ~ جهت مرجع در مختصات زاويه اي مورد استفاده در بيان مشخصات جهتي تراگردان ، معمولاً محور تقارن ساختاري يا جهت پاسخ بيشينه است .

principal E palane
صفحه E ~ اساسي ~ صفحه اي که شامل جهت بيشينه تابش و بردار الکتريکي است .

principal H plane
صفحه H اساسي ~ صفحه اي که شامل جهت بيشينه تابش و بردار مغناطيسي است بردار الکتريکي در هر جا عمود بر صفحه H است.

printed -circuit motor
موترو مدار چاپي ~ موتور الکتريکي آهنرباي دائمي DC کم وزن و با آرميچر داراي لختي کم که از ورقه هاي نازک مسي GFE ساخته مي شود اين موتور داراي رساناهايي است که به طور الکتريکي معادل سيم پيچهاي مسي حک شده روي تخته مدار گرد و تخت با فرايند کاهشي هستند . پوشش موتور به شکل ديسک تخت است که به همين علت آن ر ...

printed - wiring board , printed - circuit board
تخته سيم بندي چاپي ، تخته مدار چاپي ~ الگوي رسانايي که روي يک با هر دو طرف تخته پايه عايق با زودودن آب فلز کاري ، يا چسباندن فلز ساخته مي شود . گ

printed - wiring connector
اتصال سيم بندي چاپي ~ اتصالي که اتصالهاي داخلي بين انتهاي سيم بندي مدار چاپي و سيم بندي خارجي معمولي را انجام ميدهد .

print out
خروجي چاپي ~ خروجي چاپ شده کامپيوتر که از دستگاه چاپگحر به دست مي آيد .

print - through
اثر کپي ~ انتقال سيگنالها از يک لايه ضبط شده نوار مغناطيسي به لايه بعدي روي چرخک ~ .